دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

پست تصادفی و شیرین

دوستان عزیزم یک دنیا از محبت و لطفی که بهم دارید ممنونم . 

خدا رو شکر مامان مصی دوشنبه بعد از ظهر مرخص شد.  حالش خوبه . و عفونت خونش کنترل شده . راستش مامان چند سال پیش دچار هپاتیت B شده بود و به همین دلیل تحت نظر دکتر محرز بود و خدا رو شکر که بعد از درمان طولانی مدت کاملاً هپاتیت از بدنش ریشه کن شد ولی بعد از اون همچنان برای چک آپ پیش دکتر محرز و دکتر المعی (دستیارشون) بود . 

این بار که مامان رو بیمارستان بستری کردیم و ناراحت بودیم از اینکه عمل دیسک باعث عفونت شده ،  دکتر المعی گفتند که  عفونت هیچ ارتباطی به این عمل نداره و شما یادتون رفته که مامان چند سال پیش هم درگیر عفونت مزمن بودند، نشون به اون نشونی که جواب های آزمایش ها شون رو به وسیله ی پیک  برای من ارسال میکردند . فقط نمیدونم چرا یهو دیگه خبری ازشون نشد . 


اونجا بود که ما یادمون افتاد واقعاً چنین چیزی بود و مامان از قدیم درگیر یه عفونت مزمن بوده ، ولی با اون اتفاق ناگهانی شکستگی استخوان ران و بعد جراحی های مکرر، موضوع رو بکلی فراموش کردیم . 


به هر حال نظر کلیشون این بود که مامان به دلیل پروتزهای متعددی که تو بدنش داره و از اون مهمتر به دلیل دیابت، وجود این عفونت مزمن تا حدودی طبیعیه و فقط باید تحت کنترل باشه . 


خودمم یکشنبه برای مشکل پام رفتم پیش جراح و متخصص ارتوپدی بهم گغت : پای تو از قبل هم دچار مشکلاتی بوده از جمله آرتروز الان هم تو عکس پریدگی سر غضروف مشخصه و با معاینه هم پارگی های ماهیچه رو تشخیص دادم . بطور کلی کاری نیاز نیست انجام بدی فقط باهاش مدارا کن ، رو پا نایست و استخر برو و مکمل کلسیم مصرف کن . 

یادم افتاد چند ماه پیش ، یه روز که داشتیم از دست نیروهای س/رکوبگر فرار می کردیم، پای من محکم به یکی از این میله های آهنی که وسط پیاده رو می کارند کوبیده شد و نقش زمین شدم ، همون موقع متوجه شدم که یه اتفاق ناگوار برای زانوی پای چپم افتاده ولی اون روزها اصلاً به درمان و پیگیری اون فکر نمیکردیم .. 


امروز بعد از ظهر پیش یه جراح  متخصص دیگه  هم میرم که مطمئن بشم کاری دیگه ای نباید برای پام انجام بدم.


 خب اینایی که اون بالا خوندید رو چهارشنبه ظهر بود نوشتم که بعدش سیستم ها مشکل پیدا کرد کار منم زیاد شد و نتونستم پستش کنم . از اینجا به بعد وقایع الاتفاقیه های چهارشنبه عصره که می خونید . 

آدرس مطبِ جراحی که ازش وقت گرفته بودم و یکی از همکاران قدیمیم که بسکتبالیسته و همیشه پاهای خودش و دوستانش آسیب می دید معرفی کرده بود.دوراهی قلهک بود. ساعت شش یا به عبارتی 18 وقت داد حدودای پنج بود که از اداره رفتم بیرون، پیشی مشکی جلوی  در اومد استقبالم 

 براش آب و غذا گذاشتم ولی این خوشگل دوست داشتنی به نوازش بیشتر از غذا احتیاج داره، کمی باهاش بازی کردم ، نمی ذاشت برم ، یکی دیگه از همکارا اومد شیفت منو تحویل گرفت و مشغول بازی شد منم آروم از کنارش رفتم. 

سوار ماشینم شدم و کمی بعد رسیدم به مطب . دکتر معاینه م کرد و عکس رو نگاه کرد . گفت وضعیت پات به اون بدی که جراح قبلی گفت نیست. فعلا خیلی مواظبش باش ولی به مرور که بهتر شد میتونیم خون های زیر جلدت رو با یه سرنگگ بزرگ بیرون بیاریم . گفتم کار دردناکیه ؟ گفت بله . گفتم خب نمیشه این کارو نکنیم؟ گفت : چرا بالاخره خودش جذب میشه . گفتم : اهان این بهتره . 

بعد تجویز روزی دوبار کمپرس با آب نمک رقیق کرد و گفت : آسپرین می خوری ؟ گفتم نه. گفت : باید بخوری چرا بهت نگفتن؟؟ گفتم : آی دونت نوووو

گفت : ده تا مینویسم هر روز بخور یه وقت این خونا لخته میشه میره به سمت قلب و ریه ت و آمبولی میکنه هااا

من :

لخته خون ها:

خلاصه اومدم بیرون  داروهامو خریدم ، نشستم تو ماشین دوراهی قلهک رو می خواستم به سمت پایین دور بزنم راهنما زدم و ایستادم از آینه پشتم رو نگاه کردم تا اگر ماشین نیست حرکت کنم . در چشم بهم زدنی یه ماشین ازم سقبت گرفت ، رد شد ولی انتهای ماشینش به ابتدای ماشین من گیر کرد و خررررت صدای ساییدگی دوتا آهن با هم 

اون پیاده شد، یه دختر خانوم جوون  تقریبا " همسن مهردخت بود. گفت: ماشین هامون رو ببریم کنار؟ با سر تایید کردم . هر دو سر کوچه ی میری کج پارک کردیم و زنگ زدیم به 110 و گزارش تصادف دادیم . 

ماشین من 206 سفید همه جا خورده و ماشین اون 207 مشکی و تقریبا صفر بود. 

از اون موقع تا تقریباً سه ساعت بعد منتظر پلیس بودیم یه جوری شد که دیگه بعد از 15 بار تماس به پلیس گفتیم ماشین های ما چیزیشون نشده ، میخواید لوکیشن بدید ما بیایم پیش شما؟؟

تو این سه ساعت نهال اومده بود تو ماشین من نشسته بود . متوجه شدم یکسال از مهردخت کوچکتره  بهم گفت مهربانو جون خوب شد هفته ی قبل ماشینم رو بیمه کردم پارسال که تحویل گرفتم تا همین یک ماه قبل بیمه داشت بعد تموم شد و من تنبلی میکردم . گفتم نهال جان اولاً به هیییچ عنوان ماشین بدون بیمه سوار نشو ثانیاً دختر خوب چرا انقدر عجله کردی من که ایست کامل بودم تو اگه سبقت نمیگرفتی من دور میزدم بعد تو راحت رد میشدی ببین چقدر معطل شدیم . گفت : نمیدونم اصلاٌ چرا اینکارو کردم. 

بهش گفتم زندگی چه بازی هایی داره یه روز همینجا پارک کرده بودم و داشتم می رفتم تو این کوچه جواب آزمایش عزیزم رو نشون دکتر جراح و انکولوژش بدم و داشتم از ترس این که جواب چی هست داشتم  می مردم ، بعد جواب خوب بود و با خوشحالی اومدم ماشینم رو برداشتم . الان نشستم منتظر پلیس هستیم برای یه تصادف جزیی .. کی میدونه تا وقتی هستیم چند بار  با چه اهدافی و تو چه نقش هایی ظاهر میشیم . 

نهال خندید گفت: آره واااقعا چه جالبه . گفتم : بعله به سن من که برسی از این مدل خاطرات زیاد داری 

بالاخره پلیس رسید . بعد از شنیدن صحبت های من گفت شما مالک کدوم ماشین هستید؟ گفتم 206 سفید به نهال گفت : خانم مقصره مدارکش رو بگیر خودتم کارت ماشین رو بهشون تحویل بده . من و نهال به هم نگاه کردیم  نهال گفت: نه آقا من زدم به ماشین ایشون .. پلیس گفت : میدونم بلحاظ قانونی ماشینی که در حال حرکت روی خط مستقیم بوده مقصر نیست و اونی که قصد دور زدن داشته ولو ایست کامل بوده باشه مقصره . نهال گفت : وااا 

گفتم : نهال چون یکی از همکارای من دقیقاً جلوی در اداره مون همچین اتفاقی براش افتاد و مقصر شناخته شد .. الان یادم افتاد دقیقاً همه برعکس فکر میکردیم . 

اهاان به پلیس اعتراض کردیم که چرا انقدر دیر اومد گفت : تو همین یه تیکه خیابون صد تا ماشین تصادف کرده بودند همه رو دیدم .. ببینید الان هم دارن مرتب گزارش تصادف میدن !!!

خلاصه با نهال قرار گذاشتیم فرداش بریم میدون هروی اونجا صافکاری زیاده اگر قیمت رست کردن ماشین نهال مناسب شد من نقدی حساب کنم و اگر زیاد شد از بیمه م استفاده کنم . 

خسته و هلاک رسیدم خونه .. 

صبح پنجشنبه ساعت ده رفتیم سر قرار ، نهال با مادرش و البته با دوتا ماشین اومده بودن گفتم چرا جدا اومدین؟ گفت اون ماشین هم نیاز به تعمیر داره . مامان نهال گفت من اون بالا قیمت گرفتم گفتن 500 تومن ولی میترسم خوب درنیاره . گفتم: خب بذارید یکی دوجای دیگه رو هم بپرسیم . 

از یه آقایی پرسیدیم گفت ماشین نهال دوتومن ، مامان نهال گفت : نه اقا اون بالا گفتن 500 تومن . گفت: خب اون بدون رنگ در نمیاره و اذیتتون میکنه . گفتم:  اقا تخفیف بده ما سه تا ماشینیم . 

نهایتاً ماشین نهال رو گفت یه تومن تضمینی اگر راضی بودیم پول بدیم ، مال من رو هم یه تومن و اون یکی چون رکابش خورده بود و کار سختی بود رو دوتومن . 

ما هم قبول کردیم . قرار شد ماشین نهال رو تا یکساعت بعد بده مال منم تا ظهر بده و اون یکی رو بعد از من درست کنه . 

نهال و مامانش من رو دم یه کافه گذاشتن . من رفتم صبحانه خوردم و کمی با خودم خلوت کردم . یکساعت بعد احمد آقا زنگ زد گفت ماشینت تقریباً آماده ست . گفتم باشه میام . مامان نهال هم تماس گرفت گفت: مهربانو جون ما از ماشین راضی هستیم تحویلش گرفتیم و اون یکی رو گذاشتیم برای احمد آقا . گفتم باشه من میرم مال خودمو میگیرم و هر دوتا رو حساب میکنم . 

یه اسنپ گرفتم رفتم تعمیرگاه و ماشینمو تحویل گرفتم دوتومن هم به حساب احمد اقا واریز کردم . 

نزدیک خونه ی مامان اینا بودم رفتم بهشون یه سر زدم و بعد از ظهر برگشتم خونه پیش تامی و مهردخت . یکمی با مهردخت فیلم دیدیم و من به طرز عجیبی ساعت یازده و نیم از خستگی بیهوش شدم . 


***** 

بیاید یکمی در مورد شیرینی گپ بزنیم تا از فضای  خین و خینریزی  و تصادف فاصله بگیریم 

نمیدونم کدومتون " موچی " خوردین؟ موچی یه نوع شیرینیه ژاپنیه که با آرد برنج مخصوص ژاپنی درست میشه . بافت  بیرونی اون خمیریه و موقع خوردن احساس میکنی   یه ابر نرم و لطیف  رو گاز زدی و بلافاصله حجمی از یه فیلینگ( مغزیه)خوشمزه که بنا به سلیقه ی شما تو دل اون خمیر گذاشته شده ، دهنت رو پر میکنه و نگم براتون که چقدر خوشمزه ست میتونم بگم تا اینجا من از خوراکی های آسیای شرقی نودل و موچی رو خیلی پسندیدم نمیدونم اگر خوراکی های دیگه شونو بخورم خوشم میاد یا نه ؟

مدتیه این شیرینی در ایران ترند شده و مدرسین شیرینی پزی دارن انواع و اقسام روش های پخت و فیلینگ های مختلف رو آموزش میدن . از اون طرف فروشنده های آردگلوتینوس(مخصوص موچی که خارجی هم هست) که تا حالا یه مشتری هم نداشتن، قیمت نیم کلیو آرد که 130 تومان بود رو تا 250 تومن بردن بالا


من سفارش های زیادی از موچی داشتم و بیشتر مشتری ها خانواده هایی بودند که دختر یا پسر نوجوانی داشتند که به فرهنگ کره علاقمند بودند و تو سریال ها و انیمه های کره ای بارها موچی خوردن سلبریتی های مورد علاقه شون رو دیده بودند و مشتاق بودن ببینن این شیرینی چه بافت و مزه ای داره؟ 

خّب جالب اینجا بود که همه بلا استثناء موچی رو پسندیدن و عکس العمل های قشنگشون رو حتی در قالب فیلم های کوتاه  خانوادگی  شون برام می فرستادن. 

خلاصه اینکه اگر تاحالا موچی امتحان نکردین حتماً تهیه کنید. 


تا اونجایی که من اطلاع دارم دو جا موچی ها رو می فروشند یکی چهاراه پاسداران یه مغازه ی کوچیک بنام "بابل تی  " هست که علاوه بر خود بابل تی که اونم یه نوشیدنی ژاپنیه ، موچی با چند نوع فیلیگ داره و تا دوماه قبل دونه ای هشتاد و پنج هزارتومن بود و کیفیتش هم نسبتاً خوب بود . یه مغازه ی دیگه هم هست تو نیاوران بنام " بابل تیله" که اونم همین قیمت میده ولی من ازش موچی توت فرنگی و خامه خریدم و متاسفانه خیلی تو ذوقم خورد چون بجای توت فرنگی تازه، مربای توت فرنگی ریخته بود تو خامه ش،  که خب کار بدی بود و وقتی بهش گفتم، فکر میکرد من نمیدونم موچی چیه و داشت اطلاعات غلط بهم میداد که گفتم : دادااااش من خودم موچی درست میکنم عین بنززز، جلوی من این حرفا رو نزن که عذر خواهی کرد  و گفت توت فرنگی مون تموم شده بود . 

 یا اینکه به جای مطمئن سفارش خونگی بدید . توی سرچ اینستاگرام بزنید 

#موچی_تهران حتماً قبل از موچی هم هشتگ(#) بزنید. 


اینم چند تا از موچی های من 

یه کیک جدید دیگه هم درست کردم بنام مِدوویک . مِد به روسی یعنی عسل . این کیک به کیک عسل روسی معروفه و در مواد اولیه ش عسل وجود داره   . 

و مشخصه ش هم بصورت ظاهری اینه که کیک لایه های بسیار نازک داره و از نظر فنی هم تفاوتش با کیک های دیگه اینه که هر صفحه از کیک جداگونه پخته میشه . تو کیک های معمولی یه کیک میپزیم بعد با اره یا چاقوی کیک به دو یا سه قسمت تقسیم میکنیم بعد شروع میکنیم فیلینگ گذاشتن ولی در مِدوویک ها گاهی تا هفت ، هشت طبقه ی نازک رو میپزیم و فیلینگ میذاریم . 

اصلا بذارید با تصویر نشون بدم فرقشو 

ببینید این یه کیک معمولیه (البته پایه ی این کیک هم اسفنج اتریشیه) که با کرم خامه پنیر و کرم و ژله ی لیمو فیلینگ گذاری شده. دقت کنید مشخصه که لایه ها چندان نازک نیست و سه لایه ست نهایتاً . 


(عکس رو مشتری خوشگل و خوش ذوقم فرستاده)

 


اینم مِدوویک با فیلینگ خامه و پنیر و فروتفیل شاه توت  و همونطور که تو عکس مشخصه کیک لایه های متعدد و نازک داره 



و اما اینکه خواسته بودید یه کیک راحت یادتون بدم . 

بنظرم با توجه به فصل زیبا و رنگارنگ تابستون یه کیک میوه ای خوشمزه و لطیف خیلی عالی باشه . 

اول عکسشو ببینید: 




نکته1: همه ی مواد باید هم دمای محیط باشند ، بسته به خنکی یا گرمی محیطتون  مواد رو از نیم ساعت قبل بیرون از یخچال بذارید 

نکته 2: اگرترازوی دیجیتال آشپزخانه ندارید (که توصیه میکنم حتماً یه دونه داشته باشید خیلی کاربردیه) و از لیوان استفاده می کنید ،لیوان های استفاده شده در این دستور 200 میلی لیتر هست یعنی چهار پنجم لیوان فرانسوی یا ساده تر بگم یه لیوان فرانسوی که تقریباً یک بند انگشت سرش خالی باشه . 

پیمانه ی استاندارد هم خوبه داشته باشید اگر ترازو ندارید . روی بدنه ی پیمانه ها اعداد و میزان های مصرفی رو نوشته . 

مواد لازم برای تهیه ی کیک پنبه ای پنیر و میوه 

3 عدد تخم مرغ متوسط اگر کوچیکن تخم مرغا4 تا استفاده کنید.

180گرم شکر (معادل یک لیوان)

200 میلی لیتر شیر(معادل یک لیوان)

200 میلی لیتر روغن مایع (معادل یک لیوان)

370 گرم آرد(معادل 3 لیوان)

2 قاشق غذاخوری نشاسته ذرت

2 و نیم قاشق چایخوری بیکینگ پودر ( یا یه بسته 10 گرمی از این بسته های دکتر اُکتر ترکیه ای که اکثر سوپرها و همه ی لوازم قنادی ها دارن)

1 قاشق چایخوری وانیل ( یا یه بسته ی پنج گرمی وانیل شکری دکتر اُکتر ترکیه ای که اکثر سوپر ها و همه ی لوازم قنادی ها دارن)

میوه های فصل به دلخواه (توت فرنگی شاهتوت و شلیل و هلو و زدآلو و خلاصه همه چیز ) من از آلوی قرمز که ترش و شیرین بود استفاده کردم . 

مواد لازم برای تهیه ی کرم پنیری :

250 گرم پنیر لبنه یا پنیر ماسکارپونه (شرکت کاله داره) یا ماست سفت ( یونانی و ایسلندی خوبه) من همیشه ماسکارپونه استفاده میکنم ولی خیلی حساس نباشید همین که طعم نمکی نداشته باشه خوبه .

1 عدد تخم مرغ 

55 گرم شکر    نکته: پودر قند جایگزین نکنید سطح کیکتون چسبناک میشه.

این کرم طعم ملایمی داره و خیلی شیرین نیست بسته به ذائقه ی خودتون میتونید شکر رو کم و زیاد کنید) 

پنیر و تخم مرغ و شکر رو با هم زن بزنید تا یکدست بشه و به عبارتی شکرها در مواد حل بشن و بذاریدش کنار .


خب بریم درستش کنیم. 

فر رو با درجه ی 170 روشن کنید . 

یه ظرف پیرکس یا قالب مستطیل 30*20 یا 25*35 روبا روغن مایع چرب کنید. این کیک نسبتاً بزگه اگر میخواهید کوچیک بپزید نسبت ها رو نصف کنید یا مثلاً ضربدر دوسوم کنید . یه نمونه بگم براتون . اینجا ما 200 میلی لیتر شیرداریم اگر قالبتون یکمی کوچکتر بود این 200 رو ضربدر دو سوم کنید : 

200*2=400 و 400 رو تقسیم بر 3 میشه 133.33 پس شیر مصرفی در دستور جدید 134میلی لیتر هست اگر قالبتون خیلی کوچکتر بود دیگه مواد رو نصف کنید .. مثلا شیر 200 میلیلیتری میشه 100 میلیلیتر

*************

مواد خشک شامل آرد ، نشاسته ذرت، و بیکینگ پودر رو با هم مخلوط کنید بذارید کنار .

تو ظرف بزرگتری تخم مرغ و شکر و وانیل رو با همزن چند دقیقه بزنید تا کاملا قوام پیدا کنه و رنگش روشن بشه . این زدن کمک میکنه کیکتون بوی زهم نگیره . البته اگر اون بند سفید نطفه ی تخم مرغ رو که به  گوشه ی زرده هست جدا کنید خیلی تو طعم خوب کیک موثره . بعد روغن مایعه و شیر رو اضافه کنید و کمی هم بزنید تا مواد یک دست بشن بعد آرد ( اون مواد خشکی که با هم مخلوط کرده بودید ) رو طی سه مرحله به مواد تخم مرغی اضافه کنید و با ویسک یا لیسک ( اگر ندارید یه چنگال که مطمئن بشید آرد تو مواد گلوله نمونده باشه) مخلوط کنید . (از زمانی که آرد وارد مواد میشه نباید مواد خیلی هم بخوره چون ممکنه روی کیک ترک بخوره این نکته رو برای همه ی کیک ها درنظر بگیرید) 

حالا مواد رو توی قالبتون بریزید و روش میوه هایی که دوست دارید بچینید . 

الان وقتشه اون مواد پنیری رو با قاشق روی اون قسمت هایی که میوه نیست بریزید . و تمام شد . بذارید توی فر حدود 40 دقیقه بمونه . 

نکته ی مهم کلی اینه که دمای فرها با هم متفاوته و حتی فرهایی از یک برند دقیقا با هم هم دما نیستن اصطلاحاً یه فر سرده و یکی خیلی گرم شما باید قلق فر رو بدونی و اگر نمیدونی حواست بهش باشه ( نه اینکه هی بری درش رو باز کنی ها ولی مواظبش باش.  روی دمای 160 تا 180 تا 20 دقیقه ی اول اتفاقی نمی افته و نگران نباش که بسوزه از این دقایق به بعد از پشت فر نگاهش کن اگر مواد بنظرت خیلی خام بود برو یه پنج دقیقه بعد بیا یه نگاه بنداز اگر نسبتاً پخته بود ولی شک داری که وسطش هم پخته یا نه چند دقیقه منتظر بمون بعد با یه خلال دندون فرو کن تو کیک اگر تمیز دراومد یعنی پخته اگر بهش مواد چسبید یه 5 دقیقه باز بهش زمان بده . 

نگاه نکنید من انقدر مفصل توضیح میدم ها در واقع بسیار آسونه من بنا رو میذارم رو این قضیه که شما هیچ سررشته ای از شیرینی پزی ندارید  تا همه ی دوستان بتونند استفاده کنند. 

هر سوالی براتون پیش اومد ، هر چی که در این دستور گنگ به نظرتون اومد از اندازه گیری مواد و کم و زیاد کردنشون تا هر چی ازم بپرسید با کمال میل پاسخ میدم . 

دوستتون دارم . 

پینوشت1: کامنت هاتون رو چند روزه ندیدم الان میرم میخونم و جواب میدم. 

پینوشت2: برای تهیه ی داروی دنیز همچنان مشغولیم .  

پینوشت3: تیر ماهی ها تولدتون مبارک 


آرد گلوتینوس تایلندی (موچی) با کیفیت این هست 

بسته بندی های دیگه هم داره .. رنگ های سبز آبی و صورتی(ویتنامی هست)  ولی من از این مارک خیلی راضی هستم . 

سفارش آنلاین از آرزو مارکت که الان چک کردم نیم کیلوییش 218 تومنه که خب هزینه حمل هم بهش اضافه میشه . 

https://arezoo-market.ir/


لوازم قنادی امید آبیش رو زده  250

https://omidbakeware.ir/

و جاهای دیگه و شهر های دیگه رو از گوگل بپرسید