دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

فرهنگ سازی

سلام عزیزای دلم . امیدوارم تن درست ، پر امید و پر از انگیزه های خوب باشید .

 راستش داشتم فکر میکردم با بلایی که سالهای سال سرمون اومده از نظر فرهنگ و تمدن حدود صد سالی عقب افتادیم . الان وقتشه که روی خودمون و اطرافیانمون بیشتر کار کنیم ، ما برای رشد و داشتن ایرانی بهتر به فرهنگ درست هم احتیاج داریم . 

تصمیم گرفتم هر موضوعی که برام پیش میاد رو ( مثل همه ی این سالها که با هم در ارتباط بودیم و مدتیه کمتر نوشتمشون) براتون بنویسم . شما هم بنویسید و هر جور که میتونید و در هر حایی که فرصتش دست میده فرهنگ سازی رو منتشر کنیم . 


این دوتا مورد همین اواخر برام پیش آمده : 


دو سه روز پیش تو قسمت اکسپلور اینستاگرامم ، به صفحه ای برخورد کردم که ظاهراً حامی حیوانات، مخصوصاً گربه ها بود .

 از اونجایی که علاقه ی شدیدی به این زبون بسته های نازنین دارم، پیج روفالو کردم و این چند روز  استوری های قشنگش رو می دیدم و لایک می کردم . 

صفحه مربوط به آقای جوانی حدوداً سی و پنج شش ساله  بود . امروز خیلی بی مقدمه برام نوشت " مهربانوی توپولی" 

قیافه ی من رو از دیدن این عبارت تصور کنید 

اولین واکنشم میتونست این باشه که بلاکش کنم ، اما براش یه استیکر متعجب و ناراحت فرستادم . 

سریع نوشت : شما که چاق نیستین چیو عمل کردین؟

(فهمیدم رفته کل پیج من رو خونده ، .حداقل دست و پاشو جمع کرد و جمله هاش رو با ضمیر جمع نوشت)

نوشتم : قبلاً چاق بودم . 

نوشت: نبودی (باز خودمونی شد)

نوشتم: این تشخیص پزشکی بوده . حالا اصلاً فکر نمیکنم موضوع مهمی باشه ، علی الخصوص برای شما !

نوشت: میشد باهاش سر به سرتون گذاشت که 

نوشتم: فکر نمیکنم تو برخورد اول کار جالبی باشه سر به سر کسی گذاشت، اونم درمورد بدن کسی و اونم من که یه خانم تقریباً 50 ساله م که تنها وجه اشتراکم با شما علاقمندی به گربه هاست . 

نوشت: کدوم برخورد؟؟ ما با بدن شما چکار داریم. چقدر زشته حرفاتون !

نوشتم : آخه شما باید به فالور جدیدتون بگید مهربانو توپولی بعد بگید چاق نبودی چرا عمل کردی ؟ پس این درمورد مغز بود؟ زشتی نوشته ی خودتون رو به من نسبت میدین؟ فکر می کنید من الان میگم آخ چه حرف زشتی زدم ؟؟ 


درد نداره هااا .. همه مون اشتباه میکنیم. خیلی راحت میشد مثل یه جنتلمن بگید اشتباه کردم نباید وقتی هنوز به کسی سلام ندادم باهاش سر به سر بذارم همییین!!!

 انقدر صغری کبری نداشت. یاد بگیریم اشتباه خودمون رو بپذیریم جنگ که نیست ما آدمای اجتماعی هستیم ، آداب معاشرت از اصول اولیه ی زندگی تو اجتماع امروزه .

 من احتمالاً جای خواهر بزرگتر شما هستم ، گارد نگیر فقط فکر کن تو خلوت خودت ...همین . 


منتظر بودم چند تا فحش بنویسه و بلاک کنه ، ولی نکرد .. نوشته م اثر گذاشت و عذرخواهی کرد و گفت مرسی که متوجه م کردین . 



یه مورد دیگه هم این بود که باز چند وقت پیش با یه خانمی تو همین اینستاگرام  آشنا شده بودم که اونم مثل خودم عاشق گربه ها بود ، صحبت به سرمای هوا کشید و بهش گفتم برای گربه ها لونه درست کردم خواست عکسشون رو ببینه براش عکس و فیلم  لونه ها رو فرستادم . 

دیروز که حدوداً سه هفته از این صحبتمون گذشته بود و  از قضا روز خیلی بدی رو گذرونده بودم ، یهو چشمم به استوریش افتاد دیدم عکس و فیلم های من رو منتشر کرده و گفته:  عاشق خودمم با این کارای خوبم .. ببینید برای گربه ها چی درست کردم . 


انقدر برام عجیب بود . 

همون رو،  پست هم گذاشته بود ، هر چی گشتم هیچ رد یا نشونی از خودم ندیدم .

 هی تو دلم گفتم : ولش کن مهربانو ، مهم نتیجه ست که بقیه ببینند و کار خوب رو یاد بگیرند ، الان مگه تو موندی که بگن آفرین کار تو بوده و برات کف بزنند؟؟ 

ولی هرچی خودم رو دلداری دادم دیدم نمیشه . رفتم براش نوشتم :

سلام فلانی جان 

کاش از چیزایی که درست کردم و برات فرستادم پست و استوری گذاشتی از منم یادی میکردی خیلی عجیب بود برام . اگر خودت درست کردی عکس و فیلم خودت رو میذاشتی بهتر نبود؟ 

نوشت : 

سلام ببخشید ایدیت رو پیدا نکردم . 

نوشتم : دل آدم میشکنه 

نوشت : الان میذارم 

گفتم: اشکالی نداره 

ازم کلی عذر خواهی کرد تا جایی که نوشتم شرمنده م نکن 

بعد هم روی همو بوسیدیم و کلی با هم دوست شدیم . 



********


برای کبوترا دونه ریختم،  کلاغه میخواست یکیشون رو بگیره .. کبوترا عوض اینکه بزننش، فرار میکردن .

 البته کبوتری که بهش حمله شد نجات پیدا کرد ولی درستش این بود که کبوترا فرار نکنن و کلاغ رو فراری بدن . 


دلم میخواست بغلشون کنم بگم: نترسید شما خیلی هستید، اون فقط یکیه !!!



کبوترا برگشتن و دیگه کلاغی مزاحمشون نشد 



دوستتون دارم 


نظرات 30 + ارسال نظر
Mehraban جمعه 16 دی 1401 ساعت 03:18 ق.ظ

وسعت قلب شما حتی تو ذهن من نمی گنجه.

تو عزیز منی مهربان جانم
در اولین فرصت برات ایمیل میزنم

Mehraban سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 05:08 ب.ظ

خیلی ممنونم که پیامم رو خوندین و وقت گذاشتین.
منم دارم سعی می کنم برای مستقل تر شدن بیشتر الاش کنم و زانو غم بغل نگیرم.

قربونت عزیزم وظیفه ست کاش یه راه ارتباطی داشتی ازت می پرسیدم که تخصصت چیه و چکار میکنی و ...

نسرین سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 01:05 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

نکته جالبش این بود:
وقتی اتحاد باشه، موفقیت حتمیه

اون مریضایی که حالا دیگه ساکتن و برای هر کامنتی منفی می زنن بیان مشغول بشن


اررره

َAmir سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 12:10 ب.ظ

سلام
انگار مدتیه که نیستین
درسته؟ انشالله که خیره

سلام بله امیر جان تو پست ها نوشتم که کمی گرفتارم .
خیره .. درست میشه.

Nasrin سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 03:46 ق.ظ

سلام مهربانو جان من اصلا دوست ندارم به یکى هى میگن لاغر شدى، چاق شدى خودمم اصلا تغییرات دیگران رو متوجه نمیشم حالا باز خوبه این اقا متوجه اشتباهش شد و شاید دفعه دیگه در مورد ظاهر کسى بامزه بازى درنیاره
پیام کلاغ و کبوتر واضح واضح بود
ما هم براى پیشى حیاط کارتن گذاشتیم البته من همت نکردم با نایلون عایق کنم توى این کارتن تا قبل از اینکه بارون و برف بیاد میخوابید بعد براش این یخدان یونولیتى رو گذاشتیم منم جوجه‌ش رو گذاشتم بغلش که غریبی نکنه
https://s2.uupload.ir/files/e5fbeb1a-f9ce-481b-9c76-5e74f8014782_0dl2.jpeg
https://s2.uupload.ir/files/280c89be-03f0-4260-a15a-0b1729908efb_m9nb.jpeg

سلام عزیزم
آره واقعا موضوع خوشایندی نیست .
مچکرم پیام رو گرفتی عزیزم
ای جان ننه جونم چقدر خوشگله با اون جوجه ش

ز بل خان سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 02:01 ق.ظ

مهربانو جان
ممنون از پیامت،خواستم بگم پیگیری بعد دیدم واژه سبکیه برای اون چیزی که تو هستی و اون کاری که تو میکنی
راستش
راستش خیلی خستم
خسته تر از اونی که فکرشو بکنی یا بکنم
اینکه دارم میدوام ولی هیچی نمیشه
اینکه کلی ارزو و رویا که داشتم و داشتیم و داره همش ذره ذره بر باد میره
خسته از این مرداب
اگه نبود دلخوشی بودن دوستانی مثل خودت احتمالا زودتر از پا دربیام
شاید باوزت نشه ولی من هر روز به امید یه خبر تازه ازت وبلاگتو باز میکنم
بمون برامون
ادمای خوب مثل تو باید زیاد شن تا به ادمای چون منی یاداوری کنن هنوزم میشه …
خیلی دوست دارم یه بار تو همون کافه میرزای شیرازی ببینیم همو و یه دل سیر غر بزنم و غر بزنم و غر بزنم که چرا اوضاع اینجوری شده که هست
که چرا دنیا دیگه مثل بچگیامون پر رنگ و بو نیست
ولی چه کنیم که تا شفایق هست زندگی باید کرد
گاه باید خندید در پس این باران
گاه باید گریید بر غمی بی پایان

منم ممنونم دوست عزیزم برای درک پیام|، برای لطف و محبتی که با کامنتت منتشر کردی برای اینکه خیلی چیزا به چشمت اومده و ازش بی تفاوت رد نشدی .. برای اینکه هنوزم امیدواری به دوستی و مهر ، به اینکه یه روز خوب میاد که دور هم جمع میشیم و غر بزنیم و برای ساختن روزای بهتر نقشه بکشیم

رها دوشنبه 12 دی 1401 ساعت 09:24 ب.ظ http://Rahashavam to

ای کاش کبوترها بفهمند بیشمارند

َAmir دوشنبه 12 دی 1401 ساعت 08:53 ق.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

+سلام
صبح بخیر

اون موردی که نقض قانون کپی رایت داشت رو من به مدیر سایتم گفتم و اون مورد در اون سایت ( با پیگیری ایشون ) حل شد . بعدها هم اون سایت ناقض ، جمع شد.

سلام روزت بخیر

Mehraban دوشنبه 12 دی 1401 ساعت 12:49 ق.ظ

سلام؛امیدوارم که خوب باشین.
از تابستون شروع کردم و هر شب قبل از خواب وبلاگتون رو از اول خوندم.فک می کنم از وبلاک اقای دکتر اول پیداتون کردم.همیشه به قدرت درک و صبر و فهمتون حسودیم شد.من ۲۹سالمه و انقدر الان از نظر روحی درمونده ام که فکر می کنم بدبخت ترین ادم روی زمینم.شما دور از جونتون وقتی طاقتتون تموم میشه چکار می کنین؟
مشکل من پدر و مادرم و دعواها و جنجال های همیشگی خونمون.دیگه واقعا تحمل ندارم و از طرفی استقلال مالیم در حد اجاره کردن خونه جدا و خرید حداقل وسایل ضروری با هم نیست.انگار لای منگنه ام و دارم له میشم.
اینکه اولین پیامم انقدر انرژی منفی داره با تمام وجودم عذر میخوام

سلام مهربان عزیزم
لطف داری به من دخترم
درک میکنم عزیزم ، حق داری .. لابه لای همه ی فشارهایی که بهمون میاد و حسرت هایی که برای ابتدایی ترین حقوق به دلمون مونده دیگه طاقت نظاره ی دعواهایی که سالهای قبل باید حل میشده ونشده و عمدتاً بچگانه و خودخواهانه ست ، طاق میشه .
خدا لعنت کنه باعث و بانیشو که الان بچه ها نمیتونن برن مستقل زندگی کنند و از خیلی بابت ها اذیت میشن .
من برای خودم یه انگیزه ی جدید ایجاد میکنم ، دنبال یه چالش میرم . وقتی امکاناتم خیلی ضعیفه و نمیتونم برای تغییر دست به کارهای بزرگتر بزنم ، بیشتر وقتمو با حیوانات می گذرونم . گاهی ساعت ها قدم میزنم و به گربه های بی سرپرست یا اگر سگ هم ببینم غذا میدم دست نوازشی به سرش میکشم و باهاشون حرف میزنم .

ساره شنبه 10 دی 1401 ساعت 01:12 ب.ظ

خدا رو شکر که اصلا اینستا ندادم و تو گوشیم حذف نصبش کردم. راستش در همین دنیای واقعی اطرافم پر از آدمهای تا به تا و روانیه همین ها رو تحمل کنم و روزگار نکبتیم رو با اینها بدون دردسر و برخورد سپری کنم کلی هنر کردم دیگه اعصاب و حوصله برا دیوانگان و مریضهای جنسی و روحی مجازی ندارم.⚘

ساره جان متاسفم که اینهمه اوضاع برات سخت گذشته . هرچند همه آسیب دیده ایم و حالمون زیاد رو به راه نیست ولی به هر حال باید بگذرونیم و چه بهتر که برای بسامان کردن اطرافمون تلاش کنیم .
من اینستا و اپلیکیشن های دیگه رو دوست دارم . از اینستا خیلی خیلی یادگرفتم عزیزم

زری.. جمعه 9 دی 1401 ساعت 10:56 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

مهربانو جان من باهات موافق نیستم. ببین تو اصل فرهنگ سازی که هیچ شکی ندارم، اما واقعا بنظرت اینکه تو از وقتت گذاشتی و برای یه مرد گنده ی سی و خورده ساله توضیح دادی که نباید به یه خانم بگه توپولی اون بیشعور الان این موضوع را فهمیده؟ بخدا قسم که سر سوزن اگر یاد گرفته باشه. ببین این آدم سطح شعورش همینه و اصلا استایل و سبک زندگی اش همینه. فکر میکنی تو چندمین نفری هستی که همچین پیامی براش فرستاده؟ بقیه چکار کرده اند؟ یا محل سگ بهش نذاشته اند یا به هر دلیلی فکر کرده اند برای فان با هم گپ میزنیم. الان هم این ادم باز همینکار را میکنه. میخوام بگم تو با هدف فرهنگ سازی از وقتت مایه گذاشتی اما من مطمین هستم که ذره ای مؤثر نبوده است. بنابراین اگر ما یه کاری میکنیم هرچند که نیت ما درست است اما اگر نتیجه بخش نباشه اتلاف انرژی و سرمایه هامون(فکری، وقت، مالی) هست. مثل اینکه بهترین بذر را ببری در شوره زار بکاری و خوشحال باشی که داری کشت و کار میکنی در حالیکه عملا بذر به اون خوبی را هدر داده ای.
در مورد اون خانم، بله شما از حق خودت دفاع کرده ای و این کار خوبی و شایسته ای هست. موافقم با برخوردت با اون خانم فارغ از اینکه راست گفته یا نه، اما همینکه شما ساکت نبودی در برابر تضییع حق و حقوقت عالیه.
دوستت دارم

زری جون مسلماً بلحاظ تخصصت تجربه ت در این موارد زیادتر از منه .. نمیدونم حس کردم نوشتن چند تا جمله که شاید موثر باشه ارزشش رو داره .
امیدوارم کار بیهوده ای نکرده باشم اونطوری باشه که خیلی بده
منم دوست دارم عزیز دل

سمیرا(راحله) جمعه 9 دی 1401 ساعت 12:39 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

درسته مهربانو جان..باید فرهنگ سازی کنیم

و افرین به طرز برخوردت و اینکه متوجه اشتباهشون کردی.احسنت..

یه آقایی هست نزدیک خونمون سوپر مارکتی داره..به قدری مودب و متشخصه و کلی هم
مشتری داره باورت میشه فقط به خاطر ادب و نزاکت و شخصیتش..

ولی یکی دیگه هست من چند باری ازش خرید کردم .یکبار پول رو که پرداخت کردم موقع اومدن به خونه تا گفتم ممنونم و با اجازه .
گفت خواهش میکنم عزیزم

آخ که چندشم شد و دیگه پامو مغازه ش

نگذاشتم ...شبش به علی گفتم چقدر بدم میاد یه مرد به یه خانم غریبه بگه عزیزم و
تعریف کردم براش.گفت منم تو محل کارم
با همچین آقایونی چند باری حرفم شده .چون بلد نیستن با یه خانم چه جور صحبت کنن ..
الان که نوشته ت رو خوندم گفتم
ایکاش من هم به اون آقا میگفتم که به مشتری هات نگو عزیزم.
همین بگی خواهش میکنم کافی و حتی به سلامت هم کافیه.


حس میکنم چقدر جا خوردی از شنیدنش .
کاش ادم اون موقع بتونه مسلط باشه و بگه بهش که جالب نیست انقدر صمیمی بشی ولی درک میکنم حضوری ادم جا میخوره و نمیتونه مسلط باشه شاید منم اگر موضوعم چت نبود نمیتونستم اعتراض کنم

فرحناز پنج‌شنبه 8 دی 1401 ساعت 03:13 ب.ظ

سلام عزیز جانم. چقدر خوب نوشتی و خوب فکرکردی و خوب برخورد کردی من واقعا مثل شما نمیتونم باشم. به نظرم اینم باید فرهنگ سازی بشه که هممون بتونیم با رفتار درست رفتارهای غلط دیگران را خنثی کنیم اما غالبا هممون بدتر میکنیم.اما آنچه که خود من خیلی دوست دارم فرهنگ سازی بشه فرهنگ رانندگی صحیح و بدون تنش و استرسه. جدا از زیرساختهای نامناسب و قوانین غیر استاندارد و اجرای غلط همان قوانین ما باید خودمون فرهنگ صحیح رانندگی و عدم تجاوز به حقوق دیگران و آرامش موقع رانندگیمون را در خودمون ایجاد کنیم. به امید روزهای بهتر برای هممون

کاملا درست میگی .. متاسفانه در زمینه ی رانندگی از بی فرهنگ ترین کشورهای دنیا حسوب میشیم
به امید اون روزهای خوب

مهرگل پنج‌شنبه 8 دی 1401 ساعت 02:10 ب.ظ

مهربانو جون منم خیلی برا فرهنگ سازی مخصوصا بین خانواده ام تلاش کردم، برا هرچیزی که فکر میکردم کمکی میکنه
احساس میکنم تا حد زیادی موفق بودم
جامعه ای که فرهنگش بالاست بنظرم مردم موفق تری هم خواهد داشت و مردم شادتری هم خواهد داشت.
مثلا تصور کنید این دیدگاه مزخرف اینکه خانم با بچه نباید با یه پسر مجرد ازدواج کنه. یا رد شدن از چراغ قرمز عابر پیاده به ظاهر کوچیک میاد اما همین کوچواو کوچولوها جمع میشن و یک عده راننده ی عصبی را ایجاد میکنند.
یا کار خونه که مختص زن نیس و ...
بخوام بگم که خیلی زیاده
همیشه از ماجراهای خودت و اطرافیانت که مینویسی من یکی کلی درس میگیرم و لذت میبرم چون معتقدم آدم حتی از دیدن فیلم هم باید یه چیزی یاد بگیره
دمت گرم که مینویسی که یادآوری میکنی لطفا ادامه بده چون کارت درسته.

عزیز منی . اتفاقاً اینکه آدم ازخانواده و نزدیکان شروع کنه خیلی بهتر و منطقی تره چون به روحیات هم آشنا هستند و میتونند راحت تر بهم اعتماد کنند و ...
درمورد ازدواج مادران با پسران مجرد باید خیلی دقت داشت البته که یه نسخه برای همه جواب نمیده ولی درصد زیادی از این ازدواج ها به خیر ختم نمیشه چون یه آقای مجرد از یک خانم تمام محبتش رو میخواد و مدیریت عاطفی یه مادر بین فرزندی که از همسر قبلی داره و همسر جدیدش کار خیلی دشواریه . درک همسر جدید از موقعیت یک مادر هم معمولا کمه ... البته که ازدواج هایی به این صورت بودن که موفق هم شده .
خیلی به من لطف داری مهرگل جانم

منجوق پنج‌شنبه 8 دی 1401 ساعت 11:57 ق.ظ http://Manjoogh.blogfa.com

مهربانو جان با کلاغ ها هم مهربان باش. خیلی دوست داشتنی هستند.
اون طفلی هم گشنش بوده و البته نمی خواسته کبوتر رو بگیره اومده دونه بخوره.
کلاغ کفتر شکار نمی کنه. شاید بچه کبوتر بگیره ولی بزرگترها رو شکار نمی کنه. اونطوی اومده پایین که اونها رو بترسونه تا خودش دونه ها رو برداره.
تو پرنده ها از جمله باهوشترینها هستند و میدونی که قصه ها و تجربیاتشونو به بچه هاشون می گن. و البته بسیار هم جنگجو هستند و به اسارت در نمیان. یه پرنده فروشی نزدیک خونه هست که یه کلاغ تو قفس داره . در قفسش بازه. زخمی بوده اقاهه نجاتش داده حالا با هم دوستن. وقتی اقاهه قفسشو تمیز میکنه قشنگ وایمیسته تماشا می کنه که نظافت درست انجام بشه. با بقیه کلاغ ها هم پرواز میکنه و اخر روز میاد میره تو قفسش تو مغازه تا فردا صبح. حتی کلاغها هم جلد محبت میشن

مهربونم منجوق جانم .. من که از خزنده جماعت فوبیا دارم دلم نمیاد باهاشون مهربون نباشم دیگه کلاغ هم که جای خود داره . اون دوتا فیلم و نوشته ی من یه نکته ای داشت که تا اینجای کامنت ها کسی بهش اشاره نکرده
بله از محبت خارها گل می شوند

مانی پنج‌شنبه 8 دی 1401 ساعت 03:33 ق.ظ

سلام بر مهربانو جان عزیز
آفرین به حوصله ، صبر و آرامشت در آموزش

سلام عزیز دلم
قربونت عزیزم

خورشید پنج‌شنبه 8 دی 1401 ساعت 12:19 ق.ظ http://khorshidd.blogsky.com

مهربانو جان توی تراس من هم هرروز مهمونی یاکریم هاست گاهی که در تراس باز میمونه میبینم یکی دو تاشون تا وسط پذیرایی اومدن

ای جااان دستت درد نکنه .
فضولا میخواستن ببینن داخل منزل چه خبره

َAmir چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 03:42 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

یه چیز جالب هم من بگم ، البته برای 4 سال قبلع
من توی یه سایتی مقاله ااموزشی می نوشتم و تصویر هم داشت و توی اون تصویر ادرس یا اسم سایت رو میذاشتم

مدتی بعد با سرچ مقاله ام دیدم یه سایت دیگه مو به مو مقاله منو برداشته و با وقاحت تمام ، اون قسمت از عکس که ادرس یا اسمم بود رو برش داده و به نام خودشون گذاشته بودن

تذکر دادی؟

لیلی چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 02:39 ب.ظ http://Leiligermany.blogsky.com

خاله جون من هر روز برای کبوترها دونه و برنج می ریخت یک بار گربه اومد سراغشون و ...
دیگه خاله از خیر غذا دادن گذشت. گفت درگیر چرخه غذایی شدم.

آخیییی

یک مادر چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام مهربانوجان وقتت بخیر وشادی.واقعا راست گفتی.باید روی رفتارامون کار کنیم وهنر پذیرش اشتباه وعذرخواهی را داشته باشیم.یکبار مقاله ای خوندم که درصد زیادی از اقایون احوال پرسی گرم از طرف خانمها رو به منزله دعوت ج نسی میدونند.بنظرم اصلاقابل قبول نبود ولی متاسفانه بعضی افراد یک صحبت معمولی رو یه جوری دوست دارند به حاشیه بکشونن.خیلی خوبه هر دو طرف ،ظرفیت خودمون رو بالا ببریم و تو ذهنمون داستانسرایی نکنیم.احترام گذاشتن ،به معنی نبودن صمیمیت نیست.ولی افرین خوب با هر دو برخورد کردی.روراستی یه لطف بزرگه ولی نمیدونم چرا بعضی ها قدرشو نمیدونن.

سلام عزیزم
همینطوره دقیقادوست من

پریسا چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 01:02 ب.ظ

مهربانوجان ما هم تو حیاطمون دو تا گربه مادر و پسربچه داریم. فکر میکنم تابستون بود مامان گربه حامله بود ضعیف بود اومد حیاط خونه ما و ما هم بهش غذا دادیم و موندگار شد و بچه اش رو بدنیا آورد و هنوزم دوتاشون خونه مان. براشون لونه ساختیم.

ای جااانم
دستتون درد نکنه چه فرشته هایی تو خونه تونه

پریسا چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 12:59 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیز
خوشحالم بازم برامون از اتفاقات اطرافتون مینویسین
و امیدوارم هممون درسهای خوبی بگیریم.
متاسفانه یه عده از آقایون به خودشون حق میدن بی اجازه و بی مقدمه هر حرفی رو به زبون بیارن، باز جای شکرش باقیه که مورد شما متوجه اشتباهش شد و عذرخواهی کرد باعث دلگرمیه.
منم از تجربه ام بگم: یک بار با خط شخصیم آگهی جذب نیرو تو دیوار برای شرکتمون گذاشتم بین متقاضی ها، یک آقایی تماس گرفتن و در مورد کار یکی دو تا سوال پرسیدن و خداحافظی کردن. بعدش شروع کردن به پیام دادن که عزیزم هروقت کاری داشتی بهم بگو و یکی دو تا پیام دیگه. منم از این برخورد ناراحت شدم و به ایشون جواب دادم که من با شما چه نسبتی دارم که به من بگین عزیزم؟ من هیچ کاری ندارم که بخوام به شما بگم و خیلی کارتون زشته که از روی آگهی کار ایجاد مزاحمت میکنید. ایشونم دو سه بار عذرخواهی کردن و دیگه هیچوقت پیام ندادن.

سلام پریسا جان
قربونت عزیزم منم امیدوارم کنار هم (همگی از هم) بیشتر یاد بگیریم .
درمورد تو هم خدا رو شکر که متوجه رفتار زشتش شده

متولد ماه مهر چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 12:55 ب.ظ

عاشقتم مهربانو، من ولی در سکوتی ژرف فرو رفتم و نمی دونم این مهر سکوت کی شکسته میشود.


به زودی

َAmir چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 12:46 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

سلام
من کلا خیلی پست و استوری نمیذارم و اصلا فعالیتی توی اینستا ندارم
اما ونزدی رو که دیدم ، 12-13 تا استوری براش گذاشتم با چند تا پست درباره فیلم و نقد و بررسیش

اخرین بار هم یه فیلم درباره روز برفی بود که داشتم میذاشتم اینقدر اذیتم کرد که از لجم اینستاگرامو پاک کردم

سلام
ونزدی(Wednesday) عااالی بود .
ای بابااا

ربولی حسن کور چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 08:36 ق.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
عجب
حالا باز کار اون خانم (گرچه اون هم نادرست بوده) اما قابل قبول تره اما کار اون آقا ... چی بگم؟

سلام

شادی چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 08:19 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

آفرین بر صبر و حوصله و سعه صدرت مهربانو جان. من که اصلا حوصله ارشاد ندارم

اگر گرایشات بیخود داشتم میتونستم ستاد امر به ... استخدام بشم

نسرین چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 12:03 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

واقعا تو ذوق آدم میخوره وقتی تا به یکی گفتی سلام فکر میکنه دختر خاله یا پسر خاله شده. حق داشتی و خوشحالم باز با درایت ادبش کردی.
دومی هم دست مریزاد. چون ساکت می موندی تکرار میکرد ولی حالا دیگه خط قرمزاشو می شناسه.
جریان کلاغه خیلی باحال بود بهتره بره جایی که بخوانش

بعضی ها بشددددت بی جنبه ن . اینم باز از همون نگاه جنسیت زده نشات می گیره متاسفانه . فکر می کنند حق دار همه جوره با یه خانم صحبت کنند!!!
آخه مشکل اینجاست جایی نمیخوانشون

ماه سه‌شنبه 6 دی 1401 ساعت 10:26 ب.ظ

سلام. ممنون که نوشتی برامون.

سلام دوست من . عزززیزمی

رها سه‌شنبه 6 دی 1401 ساعت 06:17 ب.ظ

سلام مهربانوی قشنگم. خیلی خیلی موافقم با اینکه ما ایرانیها نیاز به فرهنگ‌سازی داریم و این موضوع حتی در مورد ایرانی‌های خارج از ایران هم صدق می‌کنه. خوشحالم که در این دو مورد در نهایت نتیجه مثبتی رو دیدیم و اون فرد هم حداقل جنبه انتقاد رو داشته و به کارهاش فکر کرده، ولی خیلی وقتها این اتفاق نمی افته و متاسفانه یکی از بدیهای ایرانیها همینه که فکر میکنن خیلی می‌دونن و نیاز ندارن به کارهاشون فکر کنند یا توی رفتارشان تجدید نظر کنند.
چقدر حس خوبی داد این غذا دادن به پرنده ها و فیلمشون. دیدن غذا خوردنشون برای من همیشه حالت مدیتیشن داره، هر موقع احساس تنهایی و ناراحتی میکنم حتما میرم تماشاشون میکنم. یکی از بامزگیهاشون به نظر من همین خنگ و ساده بودنشونه که ساده ترین چیزها رو نمی‌دونن. واقعا موجودات پاکین.
دوستت دارم خواهر مهربون خودم.

سلام رها جانم
بله متاسفانه خیلی وقتا ها کار به جاهای باریک میکشه
کار هر روزمونه تو اداره ، دونه می خریم میریزیم براشون .
آره خیلی بامزه و ساده ن طفلی ها.
خودت میدونی چقدر برام عزیزی رها جون

قلب من بدون نقاب سه‌شنبه 6 دی 1401 ساعت 04:38 ب.ظ http://Daroneman.blog.ir

من دوست دارم فرهنگ سازی بشه که یاد بگیریم تقلید نکنیم، طرز فکر و روش زندگی یک آدم دیگه را الگو نکنیم. سعی کنیم از عقل و مطالعه کردن استفاده کنیم. فکر نکنیم همه چیز ما بهترینه، دینمون ، روش زندگیمون. یاد بگیریم که همرنگ جماعت شدن و سکوت کردن و زیر آبی رفتن هر نفر از ما، چند نسل را درگیر میکنه. خودمون را به نفهمی نزنیم. از هر جایی که فهمیدیم اشتباه کردیم برگردیم و بگیم اشتباه کردیم. و خیلی چیزهای دیگه

عاالیه عزیزم . دقیقا همینه و چیزیه که همیشه ازش صدمه خوردیم و هزینه های اجتماعی بزرگ دادیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد