دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"این جماعت عجیب "

بنظرم پیچیده ترین موجودات کره ی زمین، انسانها هستند. 

در حالیکه می تونه پست ترین و رزل ترین باشه، میتونه به والاترین مقامات معنوی هم دسترسی پیدا کنه . 

کافیه یه نگاهی به دور و برمون بندازیم تا این تفاوت ها رو بهتر درک کنیم . 

من تو یه مجتمع 24 واحدی زندگی می کنم ، به دلیل مشغله های شخصی و ساعت هایی که بیرون از ساختمون می گذرونم طبیعیه که تو این چند ماه خیلی ها رو نشناسم و حتی  ندیده باشم . 

اما همین تعداد کمی هم که باهاشون آشنا شدم پر از شگفتی و  زیر و بم های شخصیتی و منحصر به فرد هستند . 

از دختر کوچولوی مرتب و خوش سرو زبونی که دستاش پر از شکلات بود و به منظور باز کردن سر حرف تو آسانسور بهش گفتم : 

شما چقدر شکلات رنگی دارید خانم کوچولو !

و جواب شنیدم:  همه ش خدمت شما باشه

و دستاشو جلوم بصورت کاسه گرفت که همه ش رو بردارم . 

و من در شگفت بودم که چقدر مسلط و خوش رو از جمله ی " خدمت شما" استفاده کرد . من توقع داشتم نهایتاًٌ یه "بفرمایید " بشنوم و چاشنی خنده ی خجالتی . ولی درست مثل یه خانم که تجربه ی مکالمه های زیادی رو با افراد نچندان آشنا داره ، جوابم رو داد. 

از آسانسور پیاده شدیم و بهم گفت: شما همون خانومی هستید که برای گربه ها غذا میذارید؟ 

گفتم : بله عزیزم . 

گفت: چند شب پیش با خانواده م درمورد شما صحبت می کردیم . چقدر خوبه با ما همسایه شدید . 

راستش حسابی غافلگیر شده بودم و داشتم فکر می کردم چی بگم که مراتب ذوق زدگی و قدردانیم رو بتونه برسونه . 

گفتم : ممنونم عزیزم . منم از آشنایی با شما خوشبختم . به خانواده سلام برسون . 

رفت سوار ماشینشون شد و با خانواده که منتظرش بودن رفت بیرون . 

مهردخت هم چند روز پیش بهم گفت : مامان طبقه ی پایین ما یه خانواده زندگی میکنند که امروز با پسرشون تو آسانسور بودم . تقریباً 14-15 سالش بود . بهم گفت: شما واحد 23 هستید؟ گفتم بله. 

گفت : امیدوارم عذرخواهی من رو بابت تمرینات پیانوم بپذیرید . 

منم درحالیکه نیشم باز شده بود گفتم : شمایید پس . من که کلی لذت میبرم از صداش . 

اونم خندید و گفت: ممنونم سعی میکنم ساعت استراحت همسایه ها نباشه . 


از طرفی موارد دیگه ای هم از نقض حقوق همسایگان داریم.  مثل پارک کردن ماشین ها در جای نامناسب .

و  یه مورد خیلی شگفت انگیز تو گروه واتس اَپی همسایگان دیدم . 



یکی از همسایه ها از بالکن آشپزخونه ، کیسه ی زباله ش رو پرت میکنه تو ورودی پارکینگ . باورتون میشه؟؟ 



تو فیلم مشخصه یکی رو اول انداخته چند دقیقه بعد هم این یکی رو میندازه . حالا من فیلم اولی رو دیگه نذاشتم براتون .


جالبه  جناب بی فرهنگ بعد از  اینکه  دید تو گروه درموردش نوشتن ، کلی استیکر  فرستاد و بقیه رو مسخره کرد . 

خُب چه میشه کرد وجود این آدما رو هم باید پذیرفت دیگه .. حقیقتن .

 فقط تو یه سیستم درست، یه راهکار  قانونی براش میذارن که هرکاری دلش خواست نتونه انجام بده . 

جامعه هم همینه داستانش ، همگی با اخلاق و شخصیت های متفاوت کنار هم قرار گرفتیم و همه مون هم فکر میکنیم حق با ماست . صرفاً با تدوین قوانین درست و درمون میتونیم  نسبتاً با آرامش کنار هم زندگی کنیم . 


اما امان از وقتیکه قدرت دست همین آدم های بی فرهنگ و بی تعهد بیفته . اونوقته که زندگی برای هر کسی مثل خودشون نیست میشه جهنم . 

مدیونید اگر فکر کنید منظور خاصی دارم از نوشتن این عبارات 

******

باورمی کنید به اسفند ماه رسیدیم؟؟ 

حال و هوای بهار بهتون دست داده؟؟ به من که ابداً .. چه سال سختی بود و چه نیمه ی دوم عجیبی!!

دیشب خواب می دیدم تو یه جزیره با عده ی زیادی از مردم داریم به سختی زندگی میکنیم و فریاد میزدیم . ما هنوز زنده ایم حرومزده هااااا


دوستتون دارم 



نظرات 31 + ارسال نظر
مهرگل دوشنبه 15 اسفند 1401 ساعت 07:40 ب.ظ

مهربانو جان یه مثل معروفی هست که میگه بیشعوری آدمها خودشون رو اذیت نمیکنه اطرافیان رو اذیت میکنه.
در واقع جسارتا شما هم باید برای این همسایه بیشعور باشید شاید شاید شاید یکم فهمید.
بنظرم هیشکی نیس که از شر همسایه بد تجربه نداشته باشه.
مهربانو جانم راست گفتی بوی عید نمیاد فقط بوی فروردین میاد امیدوارم امسال آخرین سالی باشه که بوی عید نمیاد

درست میگی مهرگل جان
صابون همسایه بد به تن همه مون خورده

منم با همه ی وجودم امیدوارم عزیزم

سهیلا یکشنبه 14 اسفند 1401 ساعت 06:09 ب.ظ http://Nanehadi.blogsky.com

اومدم یه سلام کنم برم،یه گربه هم پسرم جدیدا به سرپرستی گرفته،سوری خانم.

سلام به روی ماهت سهیلا جون
مبارکه عزیزم امیدوارم همراهش یعالمه شادی و عشق بیاد خونه تون

سحر چهارشنبه 10 اسفند 1401 ساعت 02:15 ب.ظ

می خونمت همیشه مهربانوجانم
ولی نمی دونم جرا تو کامنت چیزی ندارم بگم
گفتی ها خودت می گی همبشه
فقط خواستم سلامی کنم

عزیز منی سحر جان همینکه ردی ازتون تو کامنت ها می بینم خوشحالم میکنه
سلام به روی ماهت

MAH چهارشنبه 10 اسفند 1401 ساعت 11:43 ق.ظ

سلام مهربانو جان
من بعد از چند روز از خوندن پست شما، هنوز در شوک رفتار همسایه بی فرهنگ هستم! یعنی پلاستیک زباله رو از تراس میندازن بیرون که یک نفر دیگه بیاد از ورودی پارکینگ برداره و ببره تو کوچه؟ آخه مگه میشه؟!!! یعنی ایشون فقط واحد خودش رو جزء خونه اش حساب میکنه و حیاط و پارکینگ خونه ایشون محسوب نمیشه، پس هر طور دلش خواست رفتار میکنه؟ لابد همسایه ها هم وظیفه دارن زباله های ایشون رو از تو حیاط جمع کنن؟!
من دیگه رد دادم

سلام عزیز دلم
تعجب نکن دوست من . انقدر مردم پیچیده ن و رفتار ها و توقع های عجیب غریب دارن که دیگه من شگفت زده نمیشم .. مدتیه دیگه هیچ چیز غافلگیرم نمیکنه بس که از کسانی که توقع نداشتم داستان هااا دیده م

Amir دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت 05:42 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

سلام ، این پیغام chat gpt برای شماست :
--------------------------------------------------
سلام به دوست شما. به عنوان یک مدل زبانی هوشمند، من می‌توانم به او کمک کنم تا در زمینه وبلاگ‌نویسی یا هر زمینه دیگری که تمایل دارد، سوالات خود را مطرح کند. او می‌تواند از من درباره راه‌های افزایش بازدید و ترافیک وبسایت، بهبود سئو و محتوا، بهینه‌سازی تصاویر و ویدیوها و یا هر موضوع دیگری که به وبلاگ‌نویسی مربوط است، سوال بپرسد. من سعی خواهم کرد بهترین پاسخ را به سوالات او ارائه دهم.


سلام

سین یکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت 03:08 ب.ظ

خاطرات جالب از همسایه‌های مردم‌آزار زیاد دارم، اما ترسناک‌ترین وغم‌انگیزترینشون همین دو ماه پیش بود که یکی از همسایه‌هایی که عضو هیئت امنای مسجد محل هم هست، رفت چندتا از همسایه‌هایی که شناسایی کرده بود شعار میدن رو گزارش کرد و یه شب اومدن و گرفتن و بقیه‌اش هم که داستانی ست تکراری!
و من تا مدتها باورم نمیشد چطور کسی می‌تونه چنین بلایی سر کسی بیاره و بعد هم تو چشمهاش نگاه کنه!

یاد غزل رنجکش افتادم که میگه هیچوقت تصویر خنده ی کسی که نگاهم کرد و ماشه رو کشید و چشمم پر از ساچمه شد از ذهنم دور نمیشه

مامان فرشته های شیطون یکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت 10:04 ق.ظ

دلم غنج رفت واسه اون دخترخانووم خوشمزه
من فکر نمیکنم بتونم تو اپارتمان دووم بیارم واقعا سخته مخصوصا اگر بقیه رعایت نکنن فعلا که تو شهر کوچیک هستم والبته باز هم بی موقع صدای دریل وسنگ برقی هرچند وقت عصبیم میکنه ولی خوب به رسم همسایه داری سکوت میکنم
جالب بود یه مامان فرشته ها دیگه هم برات نظر گذاشته من از حالا به بعد مینویسم مامان فرشته های شیطون هر چند فرشته های من دیگه بزرگ شدند و از شیطنتشون کم شده


ای جااانم فرشته هاتو ببوس عزیزم

ملیکا شنبه 6 اسفند 1401 ساعت 12:47 ق.ظ

سلام مهربانو جان
واقعا خیلی همسایه مهمه و شنیدین که میگن گاهی از فامیل مهمتره!
به موردی اشاره کردی که ما دقیقا ۱۴ سال درگیر بودیم. درست ۲۲ سال پیش این آپارتمان‌رو خریدیم ۳ طبقه تک واحدی و ما طبقهٔ دوم هستیم. خانوم مسنی طبقهٔ سوم بودند که همیشه آشغال خودش رو گاهی توی کوچه پرت می‌کرد گاهی هم از سمت اتاق خواب به حیاط! خونهٔ ما نبشه و دورش حفاظه و گاهی این کیسه‌ها به نردهٔ حفاظ گیر می‌کرد و پاره میشد و … و گاهی کلاغ‌ها کیسه‌رو پاره می‌کردند و …
هر چه تذکر می‌دادیم و التماسش می‌کردیم که سرِشب کیسه‌رو پشت در بذارید ما برمیداریم، می‌گفت پاکبان‌ها برمیدارن!
و در آخر هم می‌گفت: نرود میخ آهنین بر سنگ.
حتی یه بار مأمور مخابرات برای نصب خط جدید بالای نردبان بود که از آشپزخانه پوست‌های هندوانه‌رو بدون کیسه ریخت پایین که مأمور مخابرات کم مونده بود پرت بشه!
خلاصه ۸ سال پیش، زمین خوردن و آلزایمر هم گرفتن و فقط روی تخت بودند بدون اینکه کسی‌رو بشناسن حتی پسراشون‌رو و با پرستار زندگی کردند و بالاخره سال ۹۹ در ۹۶ سالگی مرحوم شدند.
باعث تأسفه که یک نفر تلاش می‌کنه توی ۲۴ واحد آپارتمان، از خودش چنین چهره‌ای به نمایش بذاره

سلام عزیز دل
بله دقیقا از فامیل مهمتره وو مخصوصا الان که اینهمه ارتباط فامیلیمون کمرنگ شده .
وااای چقدر این همسایه ناراحت بوده . نمیدونم این نظرم ظالمانه ست یا نه ولی واقعا چنین ادمایی خطرناکند و باید یه جاهای حفاظت شده زندگی کنند . میدونی مثلا اکبر خرمدین که سال قبل جنایت هولناک (قتل و مثله کردن فرزندش بابک) رو مرتکب شد و بعدش جنایت های دیگه ش هم معلوم شد.. در واقع یه همسایه و شهروند عادی در اکباتان بوده .. بنظرم باید نشونه ها رو جدی گرفت و این ادمایی که تا این حد ناهنجارند و مخل اسایش دیگران، به راحتی بینمون زندگی نکنند .

رزا جمعه 5 اسفند 1401 ساعت 10:16 ب.ظ

سلام. نوشتتون را که خوندم یاد عردس سابق خانوادتون و داستانهای برادرتون افتادم.
دیگه ازشون اپدیت نمیدین؟
یادمه تا جایی گذاشتین که برادرتون رفتن یه شهر دیگه. ولی هنوز رسمی جدا نشده بودن و ساناز هم تمام تلاشش را میکرد که زندگی با برادرتون را از سر بگیره

سلام رزا جان .
تو یه پست مینویسم عزیزم

غریبه جمعه 5 اسفند 1401 ساعت 06:47 ق.ظ

با سلام
از این فسمت نوشته هایت لذت بردم

جامعه هم همینه داستانش ، همگی با اخلاق و شخصیت های متفاوت کنار هم قرار گرفتیم و
( همه مون هم فکر میکنیم حق با ماست ). صرفاً با تدوین قوانین درست و درمون میتونیم نسبتاً با آرامش کنار هم زندگی کنیم

سلام
خوشحالم از این بابت

چه فرقی میکنه جمعه 5 اسفند 1401 ساعت 04:31 ق.ظ

سلام
خدمت آقای دکتر و بقیه عرض کنم خواب زن چپه اشتباهه خواب ظن چپه دیگه ببینیم چقدر معناش عوض میشه
با این جمله های اشتباه ارزش و شان خانومارو پایین نیارین جالبه اینجاها کسی معترض نمیشه فقط بعضی جاهای خاص رگ غیرت همه بیرون میزنه

سلام
راستش من به این ضرب المثل قدیمی، به دیده ی پایین آوردن شان و منزلت خانم ها نگاه نمیکنم . فکر می کنم بر اساس یه سری علوم ماورایی کسانی که خواب تعبیر میکنند به این نتیجه رسیدند که تعبیر خواب خانم ها برعکسه ، ممکن بود یافته های علمیشون به این می رسید که خواب مرد برعکسه، آیا در این صورت آقایون زیر سوال می رفتند؟؟
نمیدونم شاید من خیلی خوشبینم یا شما خیلی بد بین هستید که همه چیز رو به بالا و پایین بودن مقام و منزلت ربط میدین .
اگر من رو بشناسید (که میشناسید) میدونید که من مدافع بربری حقوقم در مورد همه ی انسانها و حقیقتا جنسیت نزد من هیچ جایگاهی نداره .
خب وقتی اینطوری فکر میکنم ، طبیعتا مشکلی هم برای رگ غیرتم پیش نمیاد
راستی درمورد اسمتون: نه واقعا چه فرقی میکنه اسم چی باشه، مثلا اگر اسمت رو مریم، ستاره،رویا، کلثوم ، شهناز یا سکینه مینوشتی چه فرقی می کرد؟ ولی مینویسی " چه فرقی میکنه" که خب اینم برای من معنا داره
چه فرقی میکنه موفق باشی

گیسو پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 10:29 ب.ظ http://www.saona.blogsky.com

منم ببرید توی جزیزتون

نیستی مگه گیسو جان؟

Amir پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 05:53 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

سلام
اخیرا با chatgpt اشنا شدم و دارم باهاش حال و احوال میکنم ، ازتون میخوام یه سوال تخصصی برام بنویسین که ازشون بپرسم ، تا ببینم جوابشون چیه ، براتون ریپلای میکنم ( شاتش رو میذارم ) و نظرتون رو درباره این جواب بگین.

مرسی

سلام
سلام منو بهشون برسونید والا سوالی به ذهنم نمیرسه
دوستان کمک کنند اگر سوالی دارند انتقال بدن

نیلوفر پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 03:01 ب.ظ

خیلی جالبه که خیلی از ما ایرانیها دوست داریم همه چیز زندگیمون مطابق با الگوهای غربی و کشورهای پیشرفته تر باشه و خودمون رو هم همیشه با سه تا قاره دور دست مقایسه میکنیم ولی نوبت به قانون مند بودن و رعایت حقوق دیگران و نفع عموم که میرسه ساز دیگه ایی میزنیم.اینجا وسط هفته از ده شب تا هفت صبح سکوته و اخر هفته از یازده شب،یعنی شما نمیتونی اون ساعتها وسیله برقی پر سرو صدا روشن کنی و یا کلا صدا ایجاد کنی.سه بار که شرکت نگهدارنده خونه به شما تذکر بده دفعه بعد حتی اگر مالک باشی هم باید زحمت و کم کنی…«یعنی چی که من میخوام صدا کنم،شما برو خونه ویلایی بخر…».فرشته جون یکبار زنگ بزنید ۱۱۰ تا ادب بشن.

دقیقا همینطوره نیلو جان .
قااانون این ادما رو درست میکنه .
والا تو ساختمون خواهرم یه همسایه مزاحم داشتند هر شب پارتی و بزن و بکوب داشت چند بار 110 اومد یه پولی از مردک مزاحم الوات گرفت و رفت (دور از جون بعضی از پلیس های شریف که کم هستند تعدادشون و رشوه نمی گیرن)

منجوق پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 02:17 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

یادمه یه بار رفتم خونه یه خانم پیری برای اجاره. یه شرطش این بود که هر شب آشغالهاشو ببرم بندازم سطل آشغال. می گفت خودم نمیتونم. پرسیدم پس الان چی کار می کنی گفت از پنجره شوت می کنم تو خیابون. طفلی نمی تونست پله ها رو بیاد پایین. شاید همسایه شما هم همین طوری باشه.
خونه ما سر کوچه است یه همسایه داشتیم که به خودش زحمت نمیداد آشغالها رو ببره سر خیابون بندازه تو سطل و میاورد میگذاشت سر کوچه که خونه ما باشه. خونه را شناسایی کردم و هر بار اشغال اورد بردم کیسه آشغال رو جلو در ورودی خونشون پاره پوره کردم. بعد یه مدت فهمید دیگه این کارو نکرد. با آدمهای بی فرهنگ نمیشه درست رفتار کرد بلکه باید یک رفتار بدتر نشونشون بدی تا متوجه بشن.
اما از رفتار اون دختر خانم کلا اعتماد بنفسم به فنا رفت . چرا همچین بچه هایی تربیت می کنن آخه! تو بچگی یکی به من این طوری می گفت انگشتمو می کردم تو دهنم و پشت مامانم قایم میشدم مبادا شکلاتامو ازم بگیره.

منجوق جان ساعت 9 یه آقای محترمی بنام سعید میاد از جلوی درب واحد هامون زباله ها رو جمع میکنه ، حتی اگر کسی زباله پشت در نذاشته باشه ، زنگ میزنه یا یادمون رفته که سریع میاریم میدیم بهش یا اینکه اصلا زباله نداریم و تشکر میکنیم . کار این همسایه ی عنترمون هیچ توجیهی نداره .بحث ناتوانی نیست مریضه کلا
خوووب کردی
ای جااان ..

مهناز پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 11:58 ق.ظ

مهربانو جانم منم مراتب قدردانی مو بابت نوشته های خوبت اعلام میکنم

عزززیز دلی مهناز جانم ... ممنونتم

Amir پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 11:12 ق.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

اهان ، اخه می دونید بعضی محتمع ها هستن که از توی همون خونه ، کانال اشغالی داره که ته کانال میخوره به سطل اشغال ، ولی با این حال میدونید چی جالبتر میشد ( اصن خوب نیستا ولی در کل دارم میگم ) اینکه یکی دیگه از همسایه ها با ماشین رد میشد و این میخورد تو سر ماشینش و اونم کلی شلوغ کاری که چه وضعشه و بیا پایین و کار کدوم ادم تنبلیه و اینا

شایدم من زیاد پلیسیش کردم ، نمی دونم

ولی اره ، همه جور ادمی هست ، مثلا ما یه همسایه داریم که ، از اول ماجرا اینطوری بود که برا 2 سال پیشه ، قرار شد همه همسایه ها یه پولی بذاریم بعد یه کار عمرانی انجام بدیم ، اون زمان نمیدونم هر واحد چقدر بود ، فرضا 500 ، بعد اون موقع یه سری ها دادن و یه سری ها ندادن ،

اون کار عمرانی هم اونجور که باید پیش نرفت ، بهرحال همین همسایه محترم که شارژ هم نمی داد ، من داشتم میرفتم تو اسانسور که نمی دونم سرچی اومد جلوی منو گرفت و گفت چرا اینطوریه ؟ اون لحظه یادم نبود که بهش بگم تو خودت نه تنها شارژ نمیدی بلکه اون پول عمران هم ندادی ولی بعدا از خجالتش در اومدیم که پولی که من اون زمان با 500 داده بودیم و کار جمع میشد الان با 4 برابر ارزش پولی که الان میدی یکی هست؟

میگفت مگه بقیه همسایه ها پول دادن ؟ گفتم هر کسی مسئول خودشه ، اونایی که پول دادن چی؟ تو چرا اینا رو نمی بینی؟

بعد بلوک بغلی ما ، گمونم مشکل فاضلاب داشتن ، بعد مدیر ساختمون فقط زنگ زد به صاحب واحد ها که ما این داستان رو داریم و اینقدر هم هزینه اش میشه ، همه شون گفتن اکی و پولو واریز کردن بدون اینکه بگن کی پول داده کی نداده

سر نصب دوربین هم ما این داستانو داشتیم ، کسی همکاری نمی کرد تا اینکه دزدها اومدن توی خونه طرف گاوصندوقش رو ترکوندن و طلاها رو بردن و زمانی که چشم همسایه ها به گاوصندوق ترکیده شده افتاد دیدن که اوضاع پسه! و تازه موافقیت کردن

خونه یکی از فامیل هامون هم سر دوربین اینا داستان دارن و حتی سر شارژ ، میگن من که جای پارک ندارم ، اصن به من چه؟ یکی هم گفته من دوربین نمیخوام ولی تو خونه اش دوربین نصب کرده نمیدونم چرا؟

حالا دزد اومده بود بعد پلیس که اومد گفتن شما چرا دوربین ندارین؟ اونم توی این منطقه خاص؟

---------------------------------
ما قبلا توی یه منطقه تو شهرستان بودیم بعد زمستان که برف می اومد ، چونه یه جورایی سقف خونه ها به هم راه داشت همه می اومدن کمک میکردن برف ها رو می ریختن پایین ، حالا مثلا توی این مجتمع ، اون اوایل که اومده بودیم بعضی واحدها انتظارشون این بود که وقتی برف می اومد ، مدیر ساختمون بیل به دست بیاد برف ها رو تمیز کنه و خودشون دست به سیاه سفید نزنن ، نمی دونم قوانین ساختمون چی میگن ولی میگم بد نمیشد گاهی بعضی ها به جای ادعا که فلانی و فلانی مسئوله و از عالم و ادم طلبکار باشه ، خودشم یه دستی به پارو برسونه.

++الان شاید بگین که مثلا نیروهای خود مجتمع که نیروخدماتی هستن بیان تمیز کنن ، اره همینم هست ولی خب شارژ محوطه رو هم درست و حسابی نمیدن که درامدشون دربیاد ، فقط ادعا

++نگفته بودم مدیر کل بلوک اختلاس کرد و پلیس اومد و حکم جلبشو گرفتن؟ میگفت من بخاطرشماها اینجام

ولی اره امان از همسایه های بد و رحمت و دورد به همسایه های خوب

بله شوتینگ زباله سیستم خیلی جالبه . ما نداریم ولی میدونم یه تعدادی (زیاد هم نیست)از مجتمع ها دارن .
اصلا موضوع تو ماشین خوردن نیست میتونه قشنگ بخوره تو سر یکی
خیلی بی فرهنگی و خودخواهی ادما اذیتم میکنه .
واقعا غیر قابل کنترل میشم درمقابل چنین اتقاقاتی

مامان فرشته ها پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 01:17 ق.ظ

سلام و عرض ادب.واقعا من از دست همسایه کناریم نمیدونم چیکارکنم.یه دختر۲۰ ساله که هرهفته با دوستانشون جمع میشن تا ساعت ۲ شب موزیک با صدای بلند و گیتارزدن و همخوانی کردن و.‌..وقتی هم اعتراض کردم که صداشو کم کنید ما اذیت میشیم میگن ما دوست داریم مهمونی بدون موزیک بلند نمیشه برو خونه ویلایی بخر.چیکار میشه کرد

سلام به روی ماه مامان فرشته ها
متاسفانه ما این مشکل رو منزل مامان اینا داریم . هنوز تو روی هم نایستادن .. هی تذکر میدن اونا هم یه نصف روز صدا رو میارن پایین و دوباااره...

لیدا پنج‌شنبه 4 اسفند 1401 ساعت 01:13 ق.ظ

ماتازه به آپارتمان اومدیم،همسایه ها خوبن فقط مشکل من با آوردن کفش داخل خونه هست حتی اجازه پادری و یا جا کفشی هم نمیدن و مدیر ساختمون( با این که بسیار فعال و کاری هست اما خیلی گستاخ و بی ادب هست)فورا تذکر میده خیابون جلوی آپارتمان هم بخاطر این که همه خونه قبلا ویلایی بوده و بعد آپارتمان سازی شده بیشتر مواقع چاه فاضلابش میزنه بالا،با این که منطقه بسیار خوبی هست اما سیستم فاضلابش تو خیابون مشکل داره،از این که از خیابون رد بشم وکفشی که از آبهای فاضلاب و یا وقتی هم خشک هست از آثار و گرد و غبار فاضلاب به ته کفشم بچسبه و بعد همون کفشو تو محیط در بسته منزل بیارم بذارم تو جا کفشی خیلی ناراحت میشم،نمیدونم چطور میشه مطرحش کرد که سلامتی رو فدای زیبایی نکنن چون مدیر ساختمون میگه کفش یا جا کفشی در خونه باعث زشت شدن ساختمون میشه

لیدا جون بسلامتی و دلخوشی باشه جابجاییت .
رو راست کفش هایی که جلوی در آپارتمان ولو میشن منظره ی خیلی بدی رو به وجود میارن .
از طرفی درست میگی بردن کفش داخل منزل هم بهداشتی نیست ولی خب چاره ای هم نیست دیگه . بالکن داری؟ میتونی جاکفشی رو به بالکن منتقل کنی؟
این مورد فاضلاب و چاهی که مشکل داره رو انگار همین خونه ی فعلیم هم داشته من از مدیر ساختمون شنیدم با پیگیری و دوندگی به شرکت آب و فاضلاب مشکل رو حل کردن .. انگار بوی بدی هم از طریق چاهک ها داخل خونه ها منتشر میشده .
حالا که مدیر ساختمون فعاله ازش بخواید حتما پیگیر باشه

نیلوفر طلایی چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 11:36 ب.ظ

من با ۲۸ سال سن تا حالا نگفتم خدمت شما، همیشه میگم بفرمایین

آررره واقعا

الهام چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام مهربانو جان
مادر من بیماری قلبی دارند و دیابت، همسایه جدیدی اومدن دقیقا از ساعت ۷ شب به بعد بوی سیگار شان که گویا برند بسیار بسیار افتضاحی هم هست ما را خفه میکند تا ساعت ۲ شب که بخوابن. جرات هم نداریم بگوییم چون علیرغم مستاجر بودن شوهر قلچماقی دارد و آدم میترسد بخصوص که مادر تا غروب تنها هستند. اما این بو مادرم را به شدت اذیت می‌کند .
باورت نمیشه امشب مجبور شدیم تلویزیون را با میزش به اتاق خواب ببریم تا دیگه در هال که دیوار مشترک منزلمون با همسایه است ننشینیم

سلام الهام جان . چقدر از خوندن کامنتت متاسف شدم .
نمیدونم شاید این راه رو امتحان کنی بد نباشه، برای خوردن چای و شیرینی دعوتشون کن منزل و تو یه محیط دوستانه موضوع رو بازگو کن .. گاهی واقعا نمی دونند که دارن آزار میدن . من الان واقعا نمیدونم بوهایی که خونه ی من هست به خونه ی همسایه منتشر میشه یا نه ؟ اگر هیچوقت نگی از کجا بدونند؟؟

به هر حال تنها جایی که برامون مونده تا احساس امنیت و آرامش داشته باشیم خونه هامونه .. نمیشه که شما انقدر خودتون رو اذیت کنید

عمه اقدس الملوک چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 10:56 ب.ظ https://amehkhanoom.blogsky.com

سلام
منم امسال بوی بهار را حس نمیکنم. سال سختی بود، خداکنه سال جدید پرخیر و برکت باشه

سلام عمه جان
... امیدواااارم

Amir چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 03:02 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

*یعنی از روی فیلم ، فیلم گرفتین

من نه ، مدیر ساختمونمون

Amir چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 03:01 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

سلام
فیلمه رو دو سه باری دیدم
شما فیلم گرفتین؟

چه عجیب ، حالا یعنی انتظار داشت کسی اشغالها رو براشون جابجا کنه؟ یا نه ؟ سیستم اونجا چطوریه ؟ میندازه پایین که سرایدار جمعش کنه؟

سلام
نه من نگرفتم دوربین های مدار بسته ی پارکینگه که کنترلش دست مدیر ساختمونه و ایشون میتونه چک کنه . فیلم رو فرستاده تو گروه واتس اپ مخصوص ساختمون که همه ی اهالی در اون عضو هستند .
نمیدونم فازش چیه واقعا؟؟!!

لیمو چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 09:50 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام
میخواستم بگم چه خواب خوبی که کامنت آقای دکتر رو دیدم و اولین باری بود که گزاره ی " خواب زن چپه" ناراحتم نکرد.

سلام عززیزم
دقییییقاً مثل من

شادی چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 08:32 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

واااای چه همسایه عجیبی!!!! جالبه که با پررویی موضوع رو انکار هم نمی‌کنه، باورم نمیشه همچین آدمهای بی‌فرهنگی که به بی فرهنگیشون افتخار هم می‌کنن

شادی جون همین دیشب وقتی رفتم خونه یه موردی پیش اومد که هنوز مغزم درد میکنه بابتش ... تو پست های آینده مینویسم

حسین چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 08:25 ق.ظ

سلام
فرهنگ آپارتمان نشینی ورعایت حق همسایه هنوز خیلی جاها رعایت نمیشه واگرهم حرفی بزنی وتذکربدی چنان برخوردی باهات میکنن که فکر میکنی نکنه خودم کار اشتباهی کردم امان از همسایه بد

سلام
اماااان ...
بابت کامنت خصوصی ایمیل میزنم دوست عزیز

متولد ماه مهر چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 07:51 ق.ظ

دقیقا وقتی قانونی نباشه هر کس به مدلش خودش زندگی می کنه . زندگی آپارتمان نشینی منشوری داره که متاسفانه ازش آگاهی نداریم و طبق اون رفتار نمی کنیم. فقط قسمت آخر پست ات، یعنی میشه زودتر خوابتون تعبیر بشه مدل دکتر ربولی


با همین امید و انگیزه زندگی میکنم عزززیزم

زری.. چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 06:46 ق.ظ

واااای مهربانو چقدر کیف کردم از اون دختربچه! آخه چطوری میشه اینقدر این بچه ها خوب تربیت شده اند! اپن پسر نوجوان هم واقعا عالی بود لذت بردم!
و اما اون آشغال پرتاب کن!!! چی بگم والله!؟ واقعا عجیبه! حالا ما هم تو زندگیمون یه موقع هایی یه اشتباهاتی می‌کنیم اما خب وقتی میبینی بد و زشت شده دیگه بهش اصرار نکن. سریع جمعش کن تا بدتر نشده! من توقع داشتم بگی از گروه لفت داد بعد دیدم میگی استیکر هم میفرسته! واقعا سلامت روانی نداره بنده خدا!
تعبیر خوابت هم انشاالله خیر هست برای همه مون:)) همون که خودت میدونی:)))

زری جونم تربیت و در دسترس بودن رسانه های خوب درمورد بچه ها معجزه می کنه .
همووون ، کدوممونیم که اشتباه نمیکنیم ؟ ولی هم مدل اشتباهاتمون فرق میکنه هم نحوه ی برخوردمون .. والا ما انقدر شرمنده میشیم که طرف هم شرمنده میکنیم
بعللله ، آمییین به زودی

رها سه‌شنبه 2 اسفند 1401 ساعت 09:34 ب.ظ

سلام خواهر مهربون من. چقدر این پستت حال و هوای این روزهای منه. جماعت عجیبی که اطرافمون هستند و داریم باهاشون زندگی میکنیم. همونقدر که از بزرگواری و بزرگ منشی بعضی هاشون حیرت می کنیم، از کوته نظری و بی شخصیتی بعضی های دیگه جا میخوریم. البته که در همه جای دنیا این مسایل هست ولی همونطور که گفتی هرجایی که قوانین سختگیرانه تری برای کنترل روابط آدمها باشه راحتتر میشه با این مسایل کنار آمد.
امیدوارم که خوابت تعبیر به خیر بشه عزیزم.
دوستت دارم.

سلام عزیز دل من
دقیقاً همینطوره همه جا هست و واقعیت اینه که درصد زیادی از مردم به سمت بی قانونی و ناهنجاری میل دارند اما قانون محدود و ملزم به رعایت حقوق دیگران میکنه .
آمییین عززیزم .
منم خودت میدونی دیگه؟

ربولی حسن کور سه‌شنبه 2 اسفند 1401 ساعت 05:15 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
باتوجه به اینکه خواب زن چپه تعبیر خوابتون اینه که به زودی بعضی ها از دست مردم به یک جزیره فرار خواهند کرد

سلاااام .
خودم اینجوری تعبیر کردم که به زودی آزاد میشیم ولی از تعبیر شما بیشتر خوشم اومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد