دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

مراکز ترک اعتیاد

دوستان عزیزم از احوال پرسی هاتون بابت مامان سپاسگزارم . خدا رو شکر درد سیاتیک و دیسک از همون ساعت اول که مامان از اتاق عمل آمد، ناپدید شده . فقط درد  و مشکلات ناشی از جراحی مونده که طبیعیه و با استراحت و مراقبت ،داره به مرور  بهبود پیدا میکنه . 


من و مینا بصورت شیفتی دو روز یا سه روز منزل مامان اینا می مونیم و بعد شیفتمون رو به هم تحویل میدیم . اما برای صبح ها که میریم محل کارمون نیاز به نیرو داشتیم که کمک دست بابا باشه در ضمن غذا و میان وعده ها رو آماده کنه و مراقب باشه مامان میره سرویس بهداشتی یا قدم میزنه، یه وقت دچار عدم تعادل و افتادن نشه . 


متاسفانه فاطمه خانم سرما خورده  و چون مامان هم الان سیستم ایمنی بدنش ضعیفه، احتیاط کردیم و یه نیرو برای حدود دوهفته استخدام کردیم . 


نیروی جدید خانمِ جوان، خوش رو و نازنینیه که یکی از دوستان قدیمیمون معرفی کرده . 


مریم جون ( همین خانمی که الان میاد پیش مامان) کنکور دکترا قبول شده و پری روز برای انتخاب رشته و مصاحبه ی دکترا  ثبت نام کرد . 

افسوس میخورم که شرایط کار و اشتغال در کشورم به صورتیه که یک خانم با تحصیلات عالیه برای امرار معاش باید در منازل کار کنه ، از طرفی خوشحالم که خیلی از تابو ها شکسته و کار شرافتمندانه به معنای واقعی عار نیست و فاصله مون  از جامعه ی سنتی ایران داره زیاد میشه و این تفکر غلط " یک نفر کار کنه، ده نفر بخورن" داره از بین میره . فقط ای کاااش همه در جایگاه درستشون قرار می گرفتند . 


******


یه داستانی هم درمورد مرکز ترک اعتیادی شنیدم که به راستگو بودن راوی تقریباً اطمینان دارم ولی یه جورایی دوست دارم حقیقت نداشته باشه  


مهتاب  ( حدود 5 سال) تو مرکز مشاوره ی ترک اعتیاد کار کرده وبه تازگی  از اونجا اومده بیرون .خودش مشاوره و گویا یکی از وظایفش در اون مرکز این بوده که پرونده جدید برای مراجعین باز کنه .


داستانی که پشت پرده ی این پرونده ها بود رو شنیدم و خیلی متاسف شدم . می گفت: درصد زیادی از این پرونده ها جعلی بودند و ما با کارت ملی کسانی  که اعتیاد نداشتند و اصلا مراجع مرکز نبودند، پرونده ها رو تشکیل می دادیم . حالا دلیلی این کار چی بوده؟ 

گرفتن سهمیه ی داروهای ترک اعتیاد و فروش اون در بازارآزاد . !!!!!!!

بعد صاحب مرکز ، مهتاب و منشی مرکز رو با دوبار بازرسی و گرفتن اخطار مجبور شده بیمه کنه و حقوق مریم بابت  یک ماه کار کرد، پنج میلیون و هفتصد هزار تومان بوده . زیبااا نیست؟؟؟ 


خلاصه که از حقوق کم و اینکه مجبور بوده با یه گروه دزد همکاری کنه معذب و تحت فشار اخلاقی بوده و اونجا رو ترک کرده . 


جالب اینجاست که بهش میگفتن مشاوره ی درست و درمون  که منجر به ترک اعتیاد مراجع بشه ، هم نده ،  چون نون ما وابسته به همین اعتیاده !!!

نمیدونم شما ها چیزی از قوانین و نظارت بر این مراکز ترک اعتیاد میدونید یا نه . اگر میدونید بهم بگید لطفاً . 


دوستتون دارم 



نظرات 18 + ارسال نظر
مهرگل پنج‌شنبه 19 مرداد 1402 ساعت 12:17 ق.ظ

ما هیچ ما نگاه

Nahid پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1402 ساعت 05:47 ب.ظ

سلام. شوهر و خواهر من سالها پزشک مرکز ترک اعتیاد بودند. برای تشکیل پرونده باید آزمایش اعتیاد که با شرایط خاص یعنی آزمایش ادراری که با در دستشویی بدون درب! با نظارت گرفته میشه باید موجود باشه و فقط صرف وجود کارت شناسایی نیست! و دریافت دارو هم پروسه پیچیده ای با حضور مسئول و پزشک مرکز و با ارائه ظروف خالی خود معاونت غذاودارو و نیز ترازهای بیماران ماههای قبلی ارائه میشه. اینقدر پروسه سخت بود که روز دریافت دارو پزشکا استرس میگرفتن و موقع ارائه دارو با حجم مشخص که دقیقا چند سی سی باشه بود ولی درمورد مشاوره میدونم که تو این مراکز مشاوره اصلا مهم نیست و هدف تاسیس این مراکز درواقع دریافت یک داروی مطمئن و البته ارزانتر بجای موادمخدرخطرناک و گرونتره که فرد معتاد بصورت کنترل شده خمار نشه و بقیه پول مواد را بذاره تو جیبش و خرج خودش و خانوادشو بده بجای اینکه روزبروز زیادترش کنه و گاهی با تشخیص پزشک کمتر میشه و عملا جز برای مبتدیها مشاور مرکز هیییچ کار خاصی نمیکنه و جالبه که امتیاز اصلی مرکز را اغلب همین مشاوران داشته و دارند.
ببخشید از پرگویی چون من نزدیک ده سال شاهد این روند بودم.
نمیدونم این دوستتون چطور چنین ادعایی کردند!!!
حتما مشکل از مسئول اون مرکز بوده یا زدوبند خاصی خودشون با بازرسی داشتن وگرنه درحالت عادی خیلی خیلی سختگیرند. البته شهر به شهر هم فرق میکنه. مثلا اصفهان میدونم فوق العاده سختگیرانه و متعهدانه برخورد میکنند.
ممنون از وبلاگ خوبتون. بیش از ۶ساله که میخونمتون. از خاطرات گذشته تاکنون. قلمتون مانا، بانوجان.

سلام ناهید جان
از روزی که این پست رو نوشتم کامنت های زیادی در تایید صحبت های مهتاب گرفتم . یکی دوتا دوست هم تجربیات متفاوتی داشتند و مثل شما از نظارت دقیق و بازرسی های سفت و سخت میگفتند .
دقیقاً همینطوره عزیزم برای یکی دیگه از دوستان هم نوشتم . بنظرم همه ی این ها برمی گرده به درستکار بودن و وجدان صاحب مرکز . کسی که تو این مملکت بخواد خلاف کنه همه ی راه های انجام دادنش رو پیدا میکنه و کسی هم که نخواد همون راه درست خودش رو پیش میبره ولی متاسفانه در صد درستکار بودن تو این مملکت خیلی کمه .
باعث افتخار و شادی منه که دوستان همراه و نازنینی مثل تو دارم . ممنونم که هستی

زهرا... پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1402 ساعت 09:33 ق.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

خیلی خوبه که هرکسی کارکنه و همه یادبگیرن که فشارروی یه نفرنباشه امابقول خودت خداکنه هرکس توجایگاه درستش فعالیت کنه چندوقت پیش یه اقایی رومیشناختم که فوق لیسانس داره و ازلحاظ علمی میشه گفت تو رده بالاس وفهمیدم بیکارشده،بعدش فهمیدم که بخاطراینک خرج زندگیشو تامین کنه یه ماشین گرفته و تومناطق پایین که کمتر تفکیک زباله میشه میگرده تو سطل های زباله پلاستیک وکارتون و ایناجمع میکنه و میبره میفروشه .......خیلی درد بزرگیه دیدن اینا
درمورد اون مرکز اعتیاد و طرز فکرشون راجب مشاوره هم چیزی نمیشه گفت بنظرم تو جامعه ما خیلی وقتا این اتفاقا رومیبینیم و متاسفانه زیاده

دلم گرفت زهرا جان کم نیستند آدمای متخصصی که در جایگاه خودشون که نیستند هیییچ در جایگاه خیلی خیلی پایین تری دارند فعالیت میکنند و چه بیشمار کسانی که ذره ای سواد و تخصص و شعور حتی ندارند و مهمترین کرسی های علمی و اجرایی رو اشغال کردن . البته همه چیمون باید به همه چیمون بیاد دیگه . غیر از این بود تعجب داشت!!!!

صفا شنبه 16 اردیبهشت 1402 ساعت 01:19 ق.ظ http://Mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

نمی‌دونم چی بگم واقعا . تو جامعه ای که دزدی زرنگی محسوب میشه این وقایع هم طبیعتاً پیش میاد.
برای مادرتون هم سلامتی کامل آرزو میکنم .

ممنون عزیزم
واقعا متاسفم

لیلا سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1402 ساعت 11:01 ق.ظ

سلام من چند سال مرکز ترک اعتیاد داشتم. اکثرا مریضها تمایلی به مشاوره روانشناسی نداشتن و روزهایی هم که روز مشاوره بود معمولا به جز چند نفر بقیه نمیومدن. بعضی بیمارها مصرف داروشون رو زیاد اعلام میکردن و بیرون به دوستهاشون میدادن یا شاید میفروختن. پروسه خیلی پیچیده ای بود. اکثر افراد معتاد اختلال شخصیت دارند و طبیعتا دروغهای خوبی هم میگفتن. بسیار سختگیرانه از طرف بازرسی برخورد میشه با مریضها تلفنی یا حضوری صحبت میشه از طرف بازرسها و صحت و سقم پرونده بررسی میشه. بسیار بسیار سختگیرانه برخورد میشه. تعجب میکنم تو اون کلینیک دوست شما چطور اینقدر راحت تخلف میکردن

سلام لیلا جان
درمورد کسانی که اعتیاد دارند قابل درکه ، متاسفانه 99 در صدشون دچار اختلال شخصیت دارند
متاسفانه غیر از مهتاب، دوستان دیگه ای هم که تجربه ی مراکز ترک اعتیاد دارند تو کامنت ها به موارد مشابهی اشاره کردند و تخلفات رو تایید می کنند .
لیلا جون متاسفانه کسی که قرار باشه خلاف کنه در هر جایگاه و فالبی که قرار بگیره کار خودش رو میکنه حالا میخواد تو مراکز ترک اعتیاد باشه یا در گروه آموزش و پرورش (نمونه هاشو کم ندیدیم) به هر حال راه دور زدن بازرسین رو هم پیدا می کنند.
اینکه شما پاک و درست کار میکردید مربوط به شخصیت و منش خودتون بوده احتمالاً بدون بازرسی و سختگیری هم شما روش خودتون رو داشتید عزیزم

لیمو دوشنبه 11 اردیبهشت 1402 ساعت 01:59 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام مهربانوجون
چقدر خوب که مامان بهترن و امیدوارم سریعتر کاملا بهبود پیدا کنن.
خیلی برای ترک اعتیاد ناراحت شدم. شخصا خیلی از اعتیاد و مخدر میترسم و نتایجش خیلی برام ناراحت کننده ست.

سلام عزیز دلم
ممنونم نازنین .
الهی هر نوع درد و ناراحتی ازت دور باشه

شادی دوشنبه 11 اردیبهشت 1402 ساعت 10:27 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

سلام مهربانو جان
متاسفانه مراکز ترک اعتیاد اصلا با همین هدف درآمدزایی تاسیس شدن و با وجود قوانین و سختگیری های زیاد همه‌شون همین روند رو دارن من از نزدیک چندتاشون رو می شناسم که بعد از تاسیس مرکز زندگیشون به لحاظ مالی از یان رو به اون رو شده.

سلام شادی جانم
واقعاً باعث تاسفه .. فکر کن مردم از دردِ هموطنشون با شیادی پول در بیارن

لیدا دوشنبه 11 اردیبهشت 1402 ساعت 01:07 ق.ظ

متاسفانه ارزشهای اخلاقی به سدت کاهش پیدا کرده تو جامعه.یکی تعریف میکرد پارسا یه دکتر داروساز که داروخانه داره با یک پزشک عمومی(دور از جون پزشک خودمون آقای ربولی)ساخت و پاخت کردن،پزشک نسخه مینوشته.داروخانه هم مهر میکرده بدون این که دارویی از داروخانه خارج بشه و بعد پولشو از تامین اجتماعی میگرفتن


در اینکه بعضی ها آماده ن تا یه کوچولو تو تنگنا قرار میگیرند سر دیگران رو کلاه بذارن و از راه خلاف به مقاصدشون برسند حرفی نیست، ولی بیشتر این بی اخلاقی ها از فقری نشات میگیره که به واسطه ی فساد مالی مسئولین روی دوش مردمم هموار شده . متاسفانه باید هر روز شاهد بدترش باشیم لیدا جان

منجوق یکشنبه 10 اردیبهشت 1402 ساعت 12:26 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

تا چند سال قبل یکی از دوستانم در یکی از این مراکز پزشک بود. می گفت ما از مریض ها کارت شناسایی نمیگیریم و فقط اسم و فامیل. حتی طرف میتونه اسم واقعیشو نگه. چون خیلی ها از ترس شناخته شدن مراجعه نمیکنن برای همین الزام کارت ملی نداشتن. اما سهمیه هر مرکزی مشخصه و البته که باید شیشه متادون رو تحویل بدن و قانون هم این بوده که معتادحتما باید در مرکز داروش رو بخوره. البته طبق معمول خیلی از پزشک ها راه در رو رو پیدا میکنن. مثلا مرکزی که تعداد بیمارهاش کمتره متادونهای اضافی رو میفروشه به یک همکار دیگه. البته مدام هم بازرسی میشن.
اما در مورد مشاوره باید بگم تجربیات دوست من و خیلی های دیگه حاکی از این بود که معتادها اغلب موفق به ترک دایم نمیشن و معمولا بعد از یک دوره پاکی دوباره شروع میکنن مگر اینکه طرف در تجربه اول و در همون 6 ماه اول مراجعه بکنه. بعد از یکسال از اعتیاد دیگر کمتر کسی موفق به ترک دایم میشه. این یعنی طرف ریشه های عمیق تری برای اعتیاد داره که خوب با یک مشاوره چند ساعته نمیشه کمکش کرد و در واقع خیلی هاشون نیاز به روانکاوی دارند.
یادمه دوستم یک منشی خانم داشت که مادر دو تا بچه بود و ترک کرده بود و یکبار به دوستم تعریف کرده بود که وقتی به این فکر می کنم که دیگه اون لذت رو تجربه نخواهم کرد خیلی ناراحت میشم.
اما حکایت بیمه که داستان مکرر جامعه ماست و دلیلشم اینه که شورای صنفی کارگری منتخب دولته و نه کارگران. برای همین وضعیت بیمه و حقوق اینی هست که میگی.

عزیزم بجز مورد اعتیاد، موارد دیگه ای هم هست که بیمار از ترس شناخته نشدن مراجعه نمیکنه مثل بیماران مبتلا به HIV. کاملا درست میگی متاسفانه این تابوها هنوز وجود داره .
دقیقاً هر مانعی میذارن هزار تا راه برای دور زدنش پیدا میکنند چون بی اخلاقی آموزش داده شده تو این مملکت و نهادینه هم شده .
بله واقعاً هیچ معضل روانی ، اخلاقی حتی با چند جلسه مشاوره هم به نتیجه نمیرسه چه برسه با یک جلسه .

همه چیز منتخب دولته متاسفانه

مینو شنبه 9 اردیبهشت 1402 ساعت 10:41 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام مهربانو جان
امیدوارم مامان مصی عزیز هر چه زودتر بهبودی پیدا کنند.
متاسفانه وضعیت ایجاد شده که آدمی با وجدان سالم، باید تحت فشار باشه واغلب نتونه شدر محل کار دوام بیاره.سالهاست که مشاهده این رفتارها بزرگترین مایه آزار من هست.
در مورد اون دختر خانم که برای کمک به منزل شما آمده اند، بایشد بگم من به وجود چنین آدم هایی که برای استقلال مالی خودشون تلاش میکنند افتخار میکنم.

سلام مینوی عزیزم
ممنونم امیدوارم درد و بلا ازت دور باشه.
دقیقا همینطوره
بله بسیار قابل ستایش و احترام هستند

مریم شنبه 9 اردیبهشت 1402 ساعت 09:48 ب.ظ http://m202m.blog.ir

سلام ان شاءالله بهبودی کامل مادرتون و بهتر شدن هرروزه شون
خیلی ممنون از راهنمایی و دادن اسم و شماره دکترتون که پست قبل بود
من داستان این مراکز اعتیاد قبلا هم شنیده بودم و حقیقت داره متاسفانه

سلام مریم جان
ممنونم عزیزم خواهش میکنم انجام وظیفه بود . امیدوارم درد و بیماری ازت دور باشه .
خیلی باعث تاسفه واقعا

افسانه جمعه 8 اردیبهشت 1402 ساعت 08:52 ب.ظ

سلام مهربانو جان ،
دست روی چه موضوع جالبی گذاشتی.
ممنون که مینویسی

سلام افسانه جان .
ممنون که همراهمی و مطالب رو میخونی

نگین جمعه 8 اردیبهشت 1402 ساعت 08:24 ب.ظ http://www.parisima.blogfa.com

خانمی شصت و چند ساله از فامیل که امریکا زندگی میکنه، و وضع مالیشون هم بسیار خوبه، میگفت من هر روز دارم توی خونه م از سه چهار تا بچه کوچولو مراقبت میکنم و درآمد دارم. اول اینکه بالاخره درآمدی حاصل میکنم، دوم اینکه احساس مثبت بودن دارم و میدونم بحال کسی یا کسانی مفید واقع شدم. چقدر خوبه که آدم هیچ کاری رو عار ندونه ..

در مورد مراکز ترک اعتیاد که گفتی، من همینو میدونم هرچقدر فشار اقتصادی بیشتر بشه، انواع فساد، از جمله فساد مالی هم بیشتر میشه و چقدر قابل تأسفه واقعاً ...

هزاران آفرین به فرهنگ و منش این خانم .
کاش این فرهنگ در ایران رواج پیدا می کرد و همه به استقلال مالی فکر می کردند و الزاما از روی اجبار کار می کردند.
دقیقا همینطوره عزیزم

ملیکا جمعه 8 اردیبهشت 1402 ساعت 04:09 ب.ظ

سلام مهربانو جان
باعث تأسفه! اصلا گذاشتن که شغل و کاری سالم بمونه؟!
آخه دیگه از قِبَلِ معتاد بیچاره خوردن چه سودی می‌تونه داشته باشه!
اصلا اگه کاری‌رو راه میندازن فکر خدمت از طریق اون کار نیستن بلکه مرکزی هست که به بهونهٔ اون به کارها و سودهای دیگه بپردازن متأسفانه.

سلام نازنین
اسمش اینه که حکومتمون مذهبیه و درواقع شنیع ترین بی اخلاقی ها رو در همه ی ارکان زندگی تجربه میکنیم .
خانه از پای بست ویران است . مردم انقدر از کسانی که نباید اختلاس و دزدی و بی اخلاقی دیدن که فکر میکنند اگه خودشون مرتکب نشن از کیسه شون رفته

نیلوفر پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1402 ساعت 08:57 ب.ظ

خیلی خوب بود اگر مهتاب جون این مرکز رو به اداره بازرسی مربوطه گزارش میدادن.بلانسبت اون عده از مردم که شریف هستن ولی دولت و ملت دست کمی از هم ندارن متاسفانه.

اینکه جبر زمانه تا حدی باعث تغییر فرهنگ کار در ایران شده خیلی خوبه .مخصوصا اشتغال جوونترها هنگام تحصیل.البته اینجا چون اکثرا ساپورتی از خانواده نمیگیرن و کمکهای دولتی هم ناچیز هست بهشون سخت میگذره و مجبورن بیشتر کار کنن و طبق اماری که چند روز پیش منتشر شد اکثرا نمیتونن درسشون رو به موقع تموم کنن و چند سال بیشتر ممکنه طول بکشه و‌همین موضوع به بازار کار هم اسیب وارد میکنه.یا کشورهایی مثل امریکا ،انگلیس …که دانشگاه ها شهریه هم دارن ممکن هست که فرد سالها مقروض به دولت باقی بمونه.

بهش گفتم نیلوفر جان ولی دلیلی آورد که افسوسم رو بیشتر کرد گفت: اینا همه شون باند مخصوص دارن همون دو باری که اومدن بازرسی و طرف رشوه بگیر نبود و باعث شد من و منشی رو بیمه کنند باعث اخراجی طرف شد . خیلی دلم براش سوخت؛ مرد شریفی بود که نتونستند بخرنش ولی همچین پرونده ی قطوری براش درست کردن که حالا حالا ها باید بدوعه شاید خودش رو از منجلابی که توش گرفتارشده رها کنه
نیلو جان قبلاً تو وبلاگم نوشتم که خدا رو شکر الان مردم فرزند کمتری میارن و زوج های جوان به فکر این هستند که بچه دار شدن فقط تولید مثل نیست ولی کااااش این موضوع با رشد فرهنگ توام میشد نه از فشار اقتصادی مردم بچه دار نشن ، حالا در تایید حرف شماست که کاش کارکردن و لزوم اون با رشد فرهنگ توام بود و خانواده ها براشون جا می افتاد که چه از نظر اقتصادی تحت فشار باشندچه نباشند بچه هاشون باید بعد از اتمام تحصیل یا حتی در حین تحصیل ( در اوقات فراغتشون ) کار کنند و مفید باشند و هر قدر کم اما مستقل باشند .

رها پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1402 ساعت 01:52 ب.ظ

سلام مهربانو جان.
امیدوارم مامان مصی روز به روز بهتر بشن و همیشه سلامتی و شادی مهمون خونه خودت و خانواده ات باشه عزیزم.
در مورد پرستار مادر، خوبه که کم کم این تابوها توی کشور ما هم از بین بره. پرستار بچه یا افراد مسن بودن یکی از شغل هایی هست که دانشجوها در کشورهای دیگه زیاد انجام میدن، و هیچ عاری نیست و کاملا جا افتاده به عنوان کار دانشجویی، من هم دانشجوی دکترام و از اینجور کارها اینجا زیاد انجام دادم، ولی متاسفانه توی ایران خیلی از مردم مشکل مالی دارند اما حاضر نیستند خیلی کارها رو انجام بدهند. امیدوارم خیلی مسایل فرهنگ سازی بشه توی ایران. درسته بهتره هرکسی در رشته تخصصی اش کار کنه ولی ممکنه نیاز باشه برای مدت کوتاه به عنوان کمک خرج و کار پاره وقت مجبور باشیم اینمدل کارها رو انجام بدیم و به نظرم اصلا عیبی نداره . جالبه ایرانیها حتی خارج ایران هم درحالیکه حتی تحصیل خاصی ندارند یا زبان بلد نیستند دوست ندارند کارهای اینچنینی انجام بدهند، می‌خوان یه شبه کلی پول بهشون برسه.

سلام رها جانم
ممنونم عزیزم تو هم تن درست و در آرامش باشی خواهر جانم
بله واقعاً دلم میخواد این فرهنگ سازی انجام و بین ما ایرانی ها نهادینه بشه .
میدونی رها جون یکی از دلایل عدم رشد فردی و اجتماعی ما ایرانی ها همینه که در منزل پدری تا پایان تحصیلاتمون منتظر میموندیم تا خرج همه چیمون رو پدر تقبل کنه بعد شاااید در پایان تحصیلاتمون به فراست می افتیم که بریم سرکار و البته حتما کار ثابت و با درامد خوب و مذتبط با تخصصمون باشه . درصورتیکه بچه ها همه جای دنیا خیلی زود مستقل میشن و خودشون از پس هزینه هاشون برمیان .
و متاسفانه چون زحمت کشیدن رو یاد نگرفتن وقتی با واقعیت های زندگی رو به رو میشن به دنبال راحت ترین و سریع ترین راه ها برای بدست اوردن پول می گردن و در نتیجه دنبال کار خلاف هم میرن .
خلاصه که کاش در ایران هم از وقتی بچه ها نسبتا بالغ شدن به فکر امرار معاش از راه شرافتمندانه باشند و برای کار کردن عارشون نیاد .

رهگذر پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1402 ساعت 01:34 ب.ظ

سلام
متاسفانه فرهنگ دزدی و حق خوری بین ما ایرانی ها نهادینه شده. اسمش رو هم گذاشتن زرنگی.
کمیته امداد و بهزیستی امکانات و شرایط خوبی واسه مدد جویانشون دارن ولی متاسفانه مراکز طرف قرارداد شون و گاها کارمندهاشون نمیزارن این امکانات به دست مدد جوها برسه. که اگر می‌رسید شاید وضعیت بسیاری از مردم اینقدر بد نبود.

سلام رهگذر
باعث تاسفه واقعا

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1402 ساعت 12:52 ب.ظ http://REZASR2.BLOGSKY.COM

سلام
چه خوب که مادرتون بهترند
درمورد دزدی و ... خبری ندارم گرچه وقتی متادون توی عطاری و بقالی هم پیدا میشه بعید نیست
اما حقوق پرسنل این مراکز اینجا از چیزی که شما نوشتین هم کمتره!

سلام آقای دکتر
ممنون از محبتتون
ای داااد واقعا چطور میشه زندگی رو چرخوند با این شرایط؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد