دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

من ارکیده هستم ، مادر دنیز کوچولو


من ارکیده امسی و دو سالمه و دوازده ساله ازدواج کردم.شرایط زندگی من و همسرم از همون ابتدا جوری بود که تصمیم گرفتیم حالا حالا ها بچه دار نشیمتااینکه بعد از ده سال تصمیم گرفتیم پدر و مادر شدن رو تجربه کنیم و خدا دنیز رو به ما داد

دختری که با اومدنش انگار روی دیگه ای از زندگی رو بهمون نشون دادزندگی مون پر از انگیزه وشادی شده بودشادیمون تا ده ماه ادامه داشت و دنیز اول فقط بخاطر یه ویروس ساده تویبیمارستان بستری شد و ترخیصش هر روز و هرروز عقب افتاد تا روزی که فهمیدیم عمر خوشحالیمون خیلی کوتاه بوده و بیماری دنیز یه مسئله ی جدیه.


تا قبل از این، هزینه های روتین نگهداری از یه بچه ی تقریباً یک ساله برامون تا حدود زیادی قابلانجام بود ولی، بعد از تشخیص بیماری و تعیین داروهاش تازه من و همسرم فهمیدیم که باید بجایاشک و زاری ،دستمونو‌‌ به زانو بگیریم و همه ی تلاش مونو بکنیم تا درمان دنیز بطور کامل انجام بشه.


بعد از دوماه فهمیدیم که خیلی از بچه های درگیر، خوب میشن و نباید امیدمونو از دست بدیم.


درست همون زمان بود که دارو های خاص به شدت کم شد و حالا ناراحتی و بی تابی مون جاشو بهاسترس و نگرانی تهیه دارو دادپیدا کردن داروی مطمئن و از اون مهمتر تهیه هزینه ش.


طبیعی بود که زور من و همسرم با وجود درآمد پایین مون، خیلی زود تموم شدالبته که اطرافیانکنارمون بودن.


کمک هایی که بالاخره باید جبران میشد هم ، تموم شد و من و همسرم موندیم و داروهایی که هر هفتهباید با قیمت غیر منصفانه می خریدیم و بدهی ای که هر هفته سنگین تر میشد 

دیگه حتی خونواده هامون هم به روال عادی زندگیشون برگشتن و ما فهمیدیم تو این راه اول خدا روداریم و بعد همدیگه رواین وسط بارها نشستم و با خودم فکرکردم و از خدا پرسیدم مایی که بعد از دهسال تازه پای یه فرشته کوچولو به زندگیمون باز شده ،چرا باید اینجوری امتحان بشیم و هرگز حکمتاین قضیه رو نفهمیدم.آدما انتخاب نمیکنن که چی براشون پیش بیاد و خود من، حتی لحظه ای تصور نمی کردم یه مشکل مثلصاعقه بیاد و تار و پود زندگیم رو به هم بریزه.


واقعا هیچ کس نمی تونه بفهمه که چه روزایی رو گذروندیم و هنوزم میگذرونیم


چه هزینه های حتی پیش‌پا افتاده ای رو از خودمون دریغ کردیم تا شاید بتونیم یک روز زودتر از زیر باراین مشکل که حالا فقط سلامتی دنیز نبود ،بیرون بیایم.


بالاخره تصمیم گرفتیم کمک بگیریم، کمکی خارج از دایره ی اطرافیانمون که به اندازه ی کافی قبلاًکمک کرده بودنداماکسی رو نمی شناختیم .


وقتی با مهربانو جان آشنا شدم ،تعدادی از پست هاشون رو خوندم و حس درونیم بسیار مثبت بودبهشونبراشون کامنت گذاشتم و ایشون لطف کردن حضوری اومدن دیدن ما.


همون روز بهشون گفتممهربانو جان اومدنتون انقدر برام باارزشه که واقعاً به بعدش فکر نمیکنم کهچی پیش میاد.


مهربانو جان و دوستانش بهم ثابت کردند ،میون این آدمایی که غرق زندگی خودشون شدن، قلبشونبرای آدمایی که مثل خانواده ی کوچک من، ناخواسته گرفتار شدن ،می تپه

چشماشون مهربونی رو می ریخت تو قلب آدم و این برای ذهن رنجورم مثل مسکن بوداین روزهاکامنت هایی که برای کمک به بهبود دنیزم مینوشتید رو می خوندم و تصمیم‌گرفتم‌از همین‌دریچه براتونبنویسم که چه احساس خوبی در وجود خسته ی من وهمسرم ایجاد کردید.

میدونم شرایط اقتصادی برای همگی سخت شده و قدر دان محبت تک تکتون  هستیم.

به امید روز خوب سلامتی همه ی بیماران مخصوصاً بچه های معصوم .

دوستدار شما «ارکیده»

 دوازدهم خرداد چهارصدو دو 

نظرات 16 + ارسال نظر
مهرگل پنج‌شنبه 19 مرداد 1402 ساعت 12:54 ق.ظ

Paridokht دوشنبه 29 خرداد 1402 ساعت 08:12 ق.ظ

با تشکر از نسرین عزیز و تمامی عزیزانی که من با انها اشنایی ندارم، ممنونم که در جریان این برنامه قرار گرفتم و توانستم و خواهم توانست قدم هایی در جهت بهبود دنیز عزیز داشته باشم، امیدوارم، هر چه زودتر دلشان شاد شود و خبر های خوبی بشنویم، با سپاس فراوان ازتمامی عزیزانی که در این راه و راه های کمکی دیگر قدم بر می دارند

ممنونم پری دخت نازنین
الهی آمین . یک دنیا از پیام با محبتت ممنونم . باعث افتخار منه در جمع دوستان عزیزم هستی

زهرا... دوشنبه 22 خرداد 1402 ساعت 04:41 ب.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

سلام عزیزدلم
بمیرم برای دل این مادر
خداکمکشون کنه....
مرسی از شما مهربانوی مهربونم

سلام زهرا جون
الهی آمین
مرررسی از شما دوستان نازنینم

خانم مهندس جمعه 19 خرداد 1402 ساعت 05:12 ق.ظ https://msengineer.blogsky.com/

سلام مهربانو جان
ببخشید این چند وقت درگیر امتحانات هستم
به زودی باهم بیشتر مکاتبه میکنیم و مطمینم شما میشه نقطه ی امن و امید برای کمک به آدمهای بیشتر

سلام عزیز دلم
موفق باشید قربونت
منتظرت میمونم نازنین

بهمن چهارشنبه 17 خرداد 1402 ساعت 09:52 ب.ظ

سلام مهربانو خانم جان
این پست رو خوندم آنچنان بغضم ترکید که دیگه نتونستم پست قبلی رو بخونم.
راستش تمام عمرم از پول متنفر بودم.
هیچوقت دنبال مال و مال اندوزی و جمع کردن پول نبودم.
واقعاً پول برام چرک کف دست بوده بهمین خاطر نسبت به خیلی از دوستام وضع مالی خیلی بهتری ندارم اما بازم خیلی خیلی خیلی خدارو شاکرم.
اما در چنین مواقعی افسوس می‌خورم که چرا وضعم آنچنان نیست که شخص نیازمند را به تنهایی بی‌نیاز بکنم.
خب اینم یه افسوس مسخره برای ته زندگیم.
خلاصه اینهمه آسمون ریسمون یافتم که با شرمندگی بگم پونصد تومن واریز کردم اما همین مبلغ اندک رو با عشق کامل و آرزوی شفای عاجل برای این فرشته‌ی کوچولو پرداخت کردم.
امیدوارم ارکیده خانم و همسر گرانقدرشون امید خودشون به لطف الهی رو از دست ندهند.

سلام برادر جان بهمن
قربون اون قلب مهربون شما برم . امیدوارم سایه ی شما و مهربان همیرت مژگان خانم نازنین بر سر آقا پسرای گل مستدام باشه.
خیر ببینی

ملیکا چهارشنبه 17 خرداد 1402 ساعت 02:43 ب.ظ

سلام مهربانو جان
ممنون از پیگیری‌هات عزیز نازنین.
من چند روزی سفر بودم و دیروز اومدم و امروز سری به خونهٔ مجازیت زدم و دیدم مثل همیشه با قلب مهربونت، در تلاش برای چاره‌گشایی از مشکلات انسانها هستی.
ما همه برای زندگی کنار هم ، به هم نیازمندیم.
۲۰۰ تومن ناقابل واریز کردم.

سلام ملیکای زعزیزم .
خواهش میکنم نازنین انجام وظیفه ست .
همیشه به سفر و گردش دوست گلم.
قربون تو که همراه همیشگیمی.
بسیار قابل و با ارزشه. ملیکا جان دختر گلمو ببوس عزیزم

منجوق چهارشنبه 17 خرداد 1402 ساعت 09:27 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com

ارکیده عزیز انسان به امید زنده است. ایشالا که دنیز کوچولو نجات پیدا می کنه.

امیدواریم همگی

Anna سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 11:31 ب.ظ

سلام مهربانو جان، مبلغ ۳ میلیون برای دنیز جان واریز شد(یازده خرداد).دست شما درد نکنه، از ته قلبم برای بهبودی دنیز عزیز دعا میکنم.

سلام آنا جانم
دریافت شده نازنین پر از روزی و‌سلامتی باشی قربونت . امیدوارم به زودی خبر سلامتیش رو‌بشنویم

رها سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 09:48 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیزم. باخوندن این نوشته دلم نیامد که برای ارکیده جون این چند خط رو ننویسم.
ارکیده عزیز، اول اینکه فرشته کوچولوی شما مثل همه فرشته های دیگه پیش خدا خیلی عزیزه و خدا بهش نگاه ویژه ای داره. اینرو من در طول این چند روز بخوبی حس کردم.
بعد هم عزیزم این فرشته های کوچیک بر خلاف ظاهر کوچیکشون قهرمان‌های بزرگی هستند مطمئن باش که دنیز قشنگ ما هم از پس این بیماری برمی یاد و خیلی زود با خبر سلامتیش همه مون رو خوشحال می کنید. موارد زیادی از بیماری دنیز عزیز رو میشناسم که خداروشکر خوب شدند و مطمئنم شماهم یه روز خبر دانشگاه رفتن و خوشبختی دنیز عزیز رو به ما خواهی داد.
هیچ وقت ناامید نشو، خدا به مو می‌رسونه ولی نمی‌ذاره پاره بشه. اینرو من با تمام وجودم حس کردم و قبول دارم.
از طرف من دنیز عزیز رو ببوس و برای خانواده کوچیکتون بهترین آرزوها رو دارم.

رهای نازنینم ممنون از لطفت. بدون شک تو خودت یکی از فرشته های بدون بال خدایی

Nafi سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 09:31 ب.ظ

سلام ایا راهی برای کمک از خارج از کشور هم هست؟ مثل پی پال ؟

سلام دوست من ، تعدادی از دوستان همین خونه خارج از ایران هستند و کمک میکنند ازشون خواهش میکنم شما رو راهنمایی کنند

آرزو سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 03:40 ب.ظ

سلام و خدا قوت
من خواننده ناشناس هستم و ۱۰۰ تومن ناقابل واریز کردم. درسته خیلی ناقابله ولی با یک دنیا انرژیه مثبت و حس خوب انجام شده

سلام ارزوی عزیزم
یک دنیا از لطفت ممنونم تن درست و‌پر از برکت باشی مهربونم بسیار با ارزشه نازنین

رها سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 02:58 ب.ظ http://rahashavam

سلام مهربانوی عزیزم
ممنون بخاطر پیگیریهات. خیلی ناقابل واریز شد. به امید خبر بهبود دنیز کوچولو و شادی دل پدر و مادر نازنینش

سلام رها جانم
قربون محبتت دوست من . بسیار قابل و با ارزشه عزیزم . به امید اون روز خوب

سمیرا(راحله) سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 02:35 ب.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

ارکیده جانم با خوندنت اشکام همینجور سرازیر شد

الهی که دنیز جان قشنگت زود زود سر پا بشه
و بیای از بازیهاش و شیرینکاریهاش بنویسی
و ما هم لذت ببریم

جااانم مرسی سمیرا جانم رونیای قشنگت رو ببوس

مینا سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 11:43 ق.ظ

مبلغ ناقابل 50 تومان برای کمک به دنیز کوچولو واریز شد

عزیزم خیلی باارزشه ممنون از محبتت

شادی سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 10:37 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

چقدر غم انگیز ولی زیبا بود این دلنوشته ارکیده جان
مهربانو جان فرایند کمک به این عزیز چجوریه؟ مظورم اینه که قراراه مستمر باشه؟

نه عزیزم فعلا برنامه ی بلند مدتی نداریم
داریم سعی میکنیم یه مبلغی جمع کنیم و انتقال بدیم به خانواده

ژاوین شنبه 13 خرداد 1402 ساعت 11:25 ق.ظ http://zhavin.blogsky.com

چه عالی که تونستین همچین تاثیر خوبی برای یه نفر داشته باشین

ممنون ژاوین جان ، ارکیده ی عزیز خیلی به من لطف داره
منم با دلگرمی از طرف دوستان میرم جلو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد