دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

این مدت که نبودم

سلام به روی ماه تک تک دوستان نازنینم 

این مدت که نبودم ، دستم بندِ دخملی بود . مهردخت یه جراحی داشت که یه سری مقدماتش رو باید آماده میکردیم و بعدشم که جراحی انجام شد و به دنبالش نقاهت و ... 

 خدا رو شکر حالش خوبه ، جراحیش  از نوع زیبایی بود، و مشکل سلامتی نداشت . 


 اخلاق مهردخت با من کاملاً متفاوته هر قدر من،  در اطلاع رسانی مخصوصاً از نوع پزشکی راحتم، مهردخت اینطوری نیست .. به هر حال من پروردگارِ برون گرایی و مهردخت پروردگارِ درون گرایی هستیم 


اگر خودم جراحی داشتم الان اینجا پر میشد از توضیحات الف تا ی با رسم شکل ، ولی خب چه کنم که حفظ حریم شخصی بیمار بسیار واجبه ( چه فاز خانم دکتری هم  گرفتم من  )

****

من درمورد جراحی های زیبایی،  نظرم اینه که صرفاً برای اصلاح ناهنجاری باید استفاده بشن واگر قسمتی از بدن فرم معمولی و طبیعی داشته باشه اصلاً  ارزش  نداره  آدم خودش رو درمعرض انواع اتفاقات ناخوشایند که از عوارض پیش بینی شده و نشده ی جراحیه قرار بده .


 خیلی وقتا فرم ظاهری بدن ما،  یا به دلایل ژنتیکی ، یا بابت عوارضِ  اتفاقات دیگه ای  از فرم طبیعی خارج میشه که لازمه اصلاح بشه .. بنظرم با توجه به سن و موضوع عمل،  خیلی هاشونم زیبایی محسوب نمیشن ولی خب، در دسته ی زیبایی قرار میگیرند . 

مثلاً عمل بلفارو پلاستی یا برداشتن پوست اضافه ی پلک،  عمل زیبایی حساب میشه ولی بنظرم وقتی کسی (خانم یا آقا فرقی نداره) در سن 20 سالگی بصورت ژنتیکی پوست اضافه ای روی پلکش داره دیگه صرفاً زیبایی نیست یا مثلاً بعضی ها گوش های خیلی بزرگی دارند که اندازه ش از حد نرمال خارجه. 

 خب چرا بعضی ها درک نمی کنند و  هی میگن  حالا لازمه عمل کنی؟؟ بله لازمه ، چیزی که نرمال نیست  باید اصلاح بشه .  طرف از ظاهر خودش ناراحته و اعتماد بنفس لازم رو نداره . من کاملا با این تصمیم مهردخت موافق بودم و وقتی دو سال قبل عنوانش کرد بهش قول دادم که شرایط رو فراهم کنم . 

بگذریم ...


همین چهارشنبه گذشته یعنی 26 مهر عمل انجام شد و مهردخت پنجشنبه شب مرخص شد . 

تقریباً نیم ساعت قبل از رفتن،  به پدرش خبر داد، خودش میگفت:  مدتی بعد به پدرم میگم و اصلاً لزومی نداره چیزی بدونه وقتی که در زمینه ی مقدمات عمل هیچ همکاری نکرده . 

اما بنظر من بهتر بود که خبر میداد . خلاصه که تلفن کرد به پدرش و گفت من تا یکساعت آینده عمل میشم . 

میتونم قیافه ی جا خورده ی آرمین رو تصور کنم . یکمی که از شوک دراومد گفت: ولش کن مهردخت مگه واجبه !

مهردخت هم از این طرف میگفت : بله واجبه و به همین دلیل  بهت نگفتم  دارم انجامش میدم ، چون همیشه همینو میگی و درکش برات مشکله . الانم به جای اینکه بگی به سلامتی ، میگی این کارو نکن .اصلاً کاش به حرف مامانم نمیکردم که اصرار کرد بهت بگم . ..

متاسفانه انگار تلفن پدرش رو آیفون بود و مادر بزرگش شنید ماجرا رو 

از لحظه ای که مهردخت از بیهوشی دراومده داره پیام های تبریک  فامیل  پدرش رو جواب میده 

یه دور هم  تلفن کرد به مادر بزرگش که خدا رو شکر تلفن رو برنداشت چون مهردخت آماده نشسته بود سر طشت رختشویی با مقادیر قابل توجهی پودر شوینده و وایتکسِ خالص،  جهت شست و شوی مادر بزرگ 

در عوض تلفن کرد به پدرش و عملیات شست و شو رو روی پدرش به نیابت از مادر بزرگ اجرا کرد . 

بنده خدا پدرش هم انگار جای رودربایستی دار بود نمیتونست حرف بزنه هر چی مهردخت گفت با جملاتی نظیرِ: اشکال نداره باباجون تبریک که خوبه ، مهم نیست تازه باید خوشحالم باشی  میتونی پزشو بدی و نهایتاً وقتی دید مهردخت کوتاه نمیاد با جملاتی نظیر: حق داری بابا جون،  من تذکر میدم . 

عجب آدمایی هستن حالا چرا هی تبریک میگن و ... غائله رو ختم کرد . 


به مهردخت گفتم : ببین خودت عین بچه های خوب عکس میگرفتی میذاشتی اینستات دیگه 

مهردخت یک چپ چپی نگاهم کرد که گفتم الان بخیه هاش باز میشن 

اما انصافاً پدر مهردخت خدمات پس از حادثه ش عالیه . میاد میره کمک میکنه و حواسش به مهردخت هست ، مثلاً همین از دیروزکه  اومدم سرکار ( آخرین روزکارم سه شنبه بود) اون رفته پیش مهردخت و هواشو داره 


این عکس رو وقتی منتظر پذیرش بیمارستان بودیم گرفتیم 



اما شیرین ترین قسمت عمل مهردخت این بود که وقتی دستبند مخصوصش رو بستن،  ازشون خودکار گرفت و اینجوری اطلاعات رو اضافه کرد :



اینم یکشنبه بعد از ظهره که داشتیم میرفتیم خدمت آقای دکتر تا اولین چک آپ بعد از عمل رو انجام بده 



دوستتون دارم . 


نظرات 53 + ارسال نظر
parinaz95 شنبه 20 آبان 1402 ساعت 09:15 ق.ظ http://parinaz95.blogfa.com

خداروشکر که عمل مهردخت جون زیبایی بوده و خداروشکر مشکلی نداشته.چون اولش که متن رو خوندم یهو قلبم ریخت که خدای نکرده اتفاق بدی افتاده باشه.
این حرکتی که روی دستنبدش زده و اسم مادر را نوشته هم خیلی دوست داشتنی هستش و چرا اسم مادر را نمینویسن؟؟؟
دیددن عکس شما و خانواده دوست داشتنیتون بهم حس خیلی خوبی میده و امیدوارم همیشه همیشه دلتون خوش و تنتون سالم باشه و خدا برای هم حفظتون کنه.

ای جااان عززیزم ممنونتم پریناز جانم
نمیدونم والااا انگار پدر ها تنهایی بچه دارمیشن
ممنونتم نازنین

samar پنج‌شنبه 18 آبان 1402 ساعت 09:39 ب.ظ https://glassbubbles.blogsky.com/

مبارک باشه چه صورت دلنشین و زیبایی داره دخترکتون و البته چه شباهت عجیبی بهم دارید
منم اصلا و ابدا نمیتونم با این عمل کردنای عجیب و غریبی که شبیه نقل و نبات شده کنار بیام و دقیقا اگه نقصی باشه که خود آدم تمایل داشته باشه بهتر یا برطرفش کنه خوبه ولی توی سیکل معیوب افتادن اصلا

ممنونم سمر جان
دقیقا مثل خودمون فکر میکنی عزیزم

لیلی چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت 04:04 ب.ظ http://Leiligermany.blogsky.com

خدا رو شکر عمل برای زیبایی است و نتیجه عمل لبخند توی تصویر

ممنونم لیلی جون

یک مادر چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت 12:30 ب.ظ

روزت بخیر وشادی عزیزم خداروشکر که به سلامتی عمل مهردخت جان تموم شده وایشالا که دوره نقاهتش هم بزودی بگذره.همیشه هر دوتا تون رو خوش وخندون ببینیم.بنظرم ادم یه بار زندگی میکنه واگه کاری اونو خوشحال میکنه،انجامش بده.

ممنونم عزیز دلم
کاملا درسته

شادی دوشنبه 8 آبان 1402 ساعت 02:44 ب.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

به سلامتی و خوشی

مررسی شادی جونم

مریم دوشنبه 8 آبان 1402 ساعت 12:16 ب.ظ

الهی همیشه به شادی گذرتون به بیمارستان بیفته

الهی آمین .. آخ چه دعای خوبی مریم جون برای همه ی شما عزیزانم همین آرزو رو دارم

الهام یکشنبه 7 آبان 1402 ساعت 08:21 ب.ظ

مبارک دختر عزیزمون باشه، هر عملی که حال دلش را خوب کرده
مهربانو جان من بسیار بسیار از پستهای اسلیوتون استفاده کردم و شاید جزئی ترین نکات را هم سطر به سطر بیش از ده بار خواندم و یاد گرفتم. پیش همون دکتر شمام انجام دادم.
من حال مهردخت را میفهمم دوست نداشته به کسی بگه چون منم به کسی نگفتم، دلم نمی‌خواست حرفها و توجیه ها و نصیحت های بعدش را از صد نفر بشنوم.

یک نکته دیگه لطفا کامنت بی ادبها را اصلا منتشر هم نکنید تا انرژی منفی شون جاری نشه

ممنونم الهام جون
خدا رو شکر که راضی بودی عزیزم مبارک تو هم باشه . من تا یه مدت حسابش دستم بود دوستان و آشنا ها و فامیلی که معرفی کرده بودم و پیش دکتر عمل کردیم حدود 25 نفر بودیم الان که دیگه حسابش از دستم در رفته

درک می کنم عزیزم .
درمورد بی ادبا هم به روی چشمم

Zebele یکشنبه 7 آبان 1402 ساعت 01:56 ب.ظ

نه مهربانو جان
رشته من از یه کیلومتری زیبایی هم رد نمیشه

خودت و افکارت که زیباست دکتر جان

ملیکا یکشنبه 7 آبان 1402 ساعت 02:53 ق.ظ

سلام مهربانو جان
امیدوارم به سلامتی و رضایت کامل باشه عمل دختر عزیز و خوشگلمون

سلام عزیزم . ممنونم ملیکا جانم

ارکیده شنبه 6 آبان 1402 ساعت 11:11 ب.ظ

دریا جان سلام.دلم برای نوشته هات تنگ شده بود.
مبارکش باشه.من یه حدسایی زدم
بهرحال مهم حال خوبشه نه نظر بقیه.
بوس بهت

سلام عزیز دلم قربون محبتت . دنیز نازنینم چطوره ارکیده جون .
ببخش من انقدر بی معرفت نیستم بخداا خیلی وقته ازتون خبری نگرفتم ولی نسرین جون لطف میکنه خبر حال خوبتون رو بهم میده .
فدااای تو عزیز جانم

طناز شنبه 6 آبان 1402 ساعت 01:46 ب.ظ http://T.daber1393@gmail.com

سلام مهربانو جان.
منم حقیقتا فرق عکس قبل از عمل و بعد از عملو نفهمیدم ولی ان شاءالله مبارکش باشه و همیشه سلامت زیر سایه عزیزانش.

سلام عززیزم .

ممنون عزیز دلم
آخه اول ادرس ایمیل http میذارن؟؟؟

فرنوش شنبه 6 آبان 1402 ساعت 12:02 ب.ظ

سلام عزیزدلم. انشالا که هم شما و هم مهردخت عزیز همیشه سلامت باشید. مطمئنا نیاز بوده که شما این تصمیم رو گرفتید. کاری از دست ما برمیاد بفرمایید لطفا

سلام عزیز دلم فرنوش جان
ممنون از محبتت دوست من . خدا رو شکر همه چیز خوبه

فریبا جمعه 5 آبان 1402 ساعت 09:41 ب.ظ

مبارک باشه عمل زیبایی مهردخت جان
تنش سلامت زیر سایه شما مهربانوی مهربان

قربونت عزیز دلم یک دنیا ممنون فریبا جان

سحر جمعه 5 آبان 1402 ساعت 12:57 ق.ظ http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

من دارم از فضولی می میرم
عمل چی بوده
ولی مبارک درهرصورت

خدااا نکنه سحر جااان
ممنونم عززیزم

Zebele پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 10:28 ب.ظ

سلام مهربانو جان
مبارک باشه
امیدوارم چرخ روزگار برا خودت و عزیزانت به خوبی بچرخه
من نمیدونم چرا کلا موافق عمل هستم بخصوص زیبایی

سلام دکتر جااان مررسی
برای تو و عزیزانت هم به همچنین .
به به چه عالی نکنه تخصصت زیباییه؟؟

رها پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 09:02 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیزم
خوشحالم که عمل مهردخت قشنگ با موفقیت انجام شده، کلی تبریک بهش میگم، امیدوارم که از نتیجه اش حسابی راضی باشه. مهم اینه که حال دل خودش با کاری که انجام داده خوش باشه.
راستش عزیزم اعتقاد من اینه که هر عملی حتی اگه به نظر من نیاز نیست یا اصلا زیاده روی هست وقتی باعث میشه حال دل طرف باهاش خوب باشه و خودش دوست داره انجام بده و فکر می‌کنه نیاز داره دلیلی نداره من بخواهم مخالفت کنم یا نظر منفی بدم. یادمه وقتی قبلا وزنم زیاد بود یه دوره ای روی موهام خیلی حساس شده بودم، رفتم یه دکتری که یه سری از این کارهای تقویتی مثل مزوتراپی و اینا برای مو انجام میداد، بعد دستیار دکتر که داشت مقدمات رو آماده می کرد برگشت بهم گفت حالا مو چه اهمیتی داره، برو اول وزنت رو کم کن. به نظرم اصلا دلیلی ندارد وقتی یه نفر روی یه قسمتی از بدنش حساس شده که حتی به نظر ما بی اهمیته بخوایم نظرمون رو بهش تفهیم کنیم بخصوص که اصلا نظر ما رو نپرسیده باشه. متاسفانه همین مسایل هست که باعث شده خیلی آدمها وقتی عمل زیبایی یا لاغری و غیره می کنند به هیچکس نمی گن یا دروغ میگن چون حوصله اظهار نظر و دخالت‌های دیگران رو ندارن.

سلام رهای نازنینم
ممنونم . چه تجربه ی تلخی و چه آدم بی فکری کاملا احساست رو درک میکنم عزیز دل

مهسا پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 06:24 ب.ظ

سلام ، ایشالله که به سلامتی باشه هرچی که بود
مبارک شما و مهردخت عزیز

سلام عزیزم ممنونم مهسا جانم

لیلا الف پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 05:30 ب.ظ

ان شاله به سلامتی دوره نقاهت رو سپری کنن

ممنونم لیلا جان

سمانه مامان صدرا و سروناز پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 02:54 ب.ظ https://samane-saba.blog.ir

سلام بانو جان
مامان من که از اون خانم جلسه ای هاست هم چندتا عمل زیبایی داشته، عمل بلفارو، برداشتن غبغب،تزریق چربی و از بین بردن چروک‌ها،(از بس غبغبش بزرگ بود از همون چربیا دکتره هر جا تونسته بود تزریق کرده بود )ایمپلنت، لمینیت،،،، البته همش رو خیلی طبیعی انجام داده بود. یک روز بابام به من زنگ زد گفت؛ سمان تو رو خدا سیم مامانتو از برق بکش داره ورشکستم می کنه!
البته مامان خانم بسیار زحمت کشی هم برای ما و هم خونواده اش بوده و غم خوار همه هست رو این حساب کمی مسن تر از سنش دیده می شد، اما الان خیلی سرحال شده، حدوده ده سالی هم هست ورزش می کنه و استایلش خیلی عالیه...
خلاصه منم با عمل بجا موافقم.
اینم بگم مامان بعد از دوتا بیماری فوق العاده سخت( سکته در بیست سالگی و سرطان غدد در سی سالگی)به این نتیجه رسیده آدم باید از زندگیش هر لحظه لذت ببره و برخلاف باقی خانواده اش اصلا اهل پول جمع کردن و حرص خوردن نیست و دائم مشغول یادگیری، ورزش و تفریح و مسافرت هست..

سلام سمانه جون
زنده باشن مامان زیبا و زیبا دوستت عزیزم . چقدر استدلالشون دلنشین و درست بوده و چقدر متاسف شدم از اتفاقات سخت پزشکی که در سن پایین تجربه کردند البته که جای خوشحالی داره که نگاه به این درستی و قشنگی به زندگی دارن .
بمیرم برای جیب پدرر
سالهای سال همینطور سرزنده و تن درست بمونند برای همه تون

ساره پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 01:37 ب.ظ

ببخشید شما با مرتضی ضرابی نسبتی دارید؟

خواهش می کنم ساره جان . آقای ضرابی بازیگر و چهره پرداز ؟
چطور مگه عزیزم؟

مینا پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 11:39 ق.ظ

بسلامتی ایشالا مبارکه مهردخت جون
ولی چرا منم نمیدونم رابطه پیرهن و درین و .. آیا اطلاعات من انقدر قلیله؟

ممنونم مینا جان سلامت باشی عزیزم .
قربون تو برم که نه ادرس ایمیل داری نه وبلاگ

دکتر پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 09:13 ق.ظ

اگه تو هقل داشتی و دلسوزش بودی
میرفتی دندوناشو ارتودنسی می کردی
اینقدر خندش بد نباشه

دکتررررررر
خنده ش شیرینه ، قشنگه، حرررف نداااره ایراد از نگاه تلخ و کینه توز توعه ... دندون رو میشه ارتودنسی کرد، ولی دلی که سیاه شده رو نمیشه کاری کرد ،

حیییف شد چاره ای نداری باید با دل سیاهت بسوزی و بسازی
من که نه هقل دارم نه دلسوز بچه مم ولی تو کجا دکترر شدی ؟
دکترررر برو دکتررر

مریم پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 07:00 ق.ظ

سلام و صد سلام
امروز بعد مدتها فرصت کردم وبلاگ خونی کنم اوووو دیدم چقدر اتفاقا افتاده ، عمل مهردخت جون مبارک باشه ! مثلا کنجکاو هم نیستیم که بدونیم چی بوده عمل
در هر حال ایشالا به سلامتی و خیر و خوشی باشه و امیدوارم از نتیجه راضی باشید

سلام به روی ماهت مریم جان
ممنونم عزیزم .. واای چقدر شما غیر کنجکاوی بخدااا
فدات شم یه دنیا ممنون از لطفت

مهری پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 12:29 ق.ظ

خیلی تبریک میگم مهربانو جون انشاالله نقاهت راحتی داشته باشه و از نتیجه هم عالی باشه و کیفش رو ببره

ممنونم مهری جان . قربان محبتت

شاخه نبات پنج‌شنبه 4 آبان 1402 ساعت 12:01 ق.ظ

چه جالب من تو عکسایی که از مهردخت میزاری اصلا متوجه مشکلی نشده بودم
ولی به نظرم عمل بدی نیست خیلی خیلی واجب تر از عمل بینی و تزریقاست

شاخه نبات عزیزم فکر میکنم برات سو تفاهم شده و متوجه عمل مهردخت نشدی عزیزم .

هیلگا چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 04:12 ب.ظ

مبارکش باشه . مهم رضایت خودشه که شرطه . براش آرزوی سلامتی دارم که دوره نقاهت به خوشی تموم بشه . دوست داشتی تو ایمیل بهم بگو.

ممنونم عزیزم . خیلی لطف داری .
چک کن عزیزم

Maneli چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 03:49 ب.ظ

سلاممممم سلاممممم
زود به این خاله راه دور بگو عمل چی بوده؟
الهی بسلامتی و خوبی و خوشی
قربون هر دوتون عشقای من

سلااام عزیز دل
مرررسی خوشگل من . چششم خاله مانلی بیا واتس اپ

متولد ماه مهر چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 02:17 ب.ظ

مبارکش باشه الهی، من از زمان بدو تولد افتادگی پلک چپ دارم و تا الان سه بار عمل شده و چمهام شبیه هم نیست این موضوع از بچگی تا الان که مادر یک پسر هستم اذیتم می کنه. کار خیلی خیلی خوبی کردی هرچند منم متوجه نوع عمل نشدم ولی مبارکش باشه.

ممنونم عزیز دل
خانم عموی مهردخت هم این مشکل رو داشت و فقط وقتی چشماش آرایش نداشت متوجه میشدیم خیلی خیلی قشنگ و حرفه ای با خط چشم ایم موضوع رو حل می کرد .. اتفاقا چشمای درشت و زیبایی داره .
ممنونم از لطفت دوست من

زری.. چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 01:38 ب.ظ

مبارکش باشه:))
من فقط اومدم بگم من ایمیل چک میکنم

مرررسی عزیز دلم

پریمهر چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 11:24 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

من هم موافق بعضی از عملهای زیبایی هستم و اطرافیانم که قصد عمل دارن رو تشویق میکنم که زودتر انجامش بدن
امیدوارم مهر دخت جان از نتیجه عمل راضی باشه و حال جسمی و روحی خوبی رو تجربه کنه

عززیز دلمی پریمهر جان
ممنون از محبتت دوست من

نوشین چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 11:08 ق.ظ

دریا جونم بعد مدتها سلام
امیدوارم همگی خوب باشین.
مهردخت نازنین هم مبارکش باشه. همینکه حال خودش با کاری که کرده خوبه و عالی ترم میشه کلی می ارزه. نمیدونم حدسم درست هست یا نه. ولی هرچی که هست انشالله دوره نقاهت خوب بگذره

سلام نوشین جانم ممنونم از لطفت دوست قشنگم .
چقدر دلم برات تنگ شده بود پیشی پسرای گلت رو ببوس و سلام منو خدمت همسر گرامیت برسون ماچ به روی ماهت

فرحناز چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 10:27 ق.ظ

سلام دریا جان. عمل هر چی و هر کجا هست مبارکه صاحبش باشه. انشاله که حال دلش روز به روز خوب و خوبتر بشه

سلام فرحناز جان ممنونم از لطفت عزیز دل . تنت سلامت و دلت گرم باشه نازنین

ماهی چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 10:27 ق.ظ

نگفتی عملش چی بود کصکلک
بنظرم پشت پلک جفتتون عمل لازمه!

البته ادبیات سخیفی برای کامنت گذاشتن انتخاب کردی ماهی
ولی خب نظرت رو درمورد لزوم عمل بلفاروپلاستی برای پلکم قبول دارم اما مهردخت فعلاً نیازی بهش نداره

سمیرا چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 10:22 ق.ظ

مهردخت جون الان فقط فالور های مامانت نمیدونن چه عملی کردی فامیل های بابا که متوجه شدن الان بیا به ما هم بگو ما همه خاله هات هستیم خودی ایم

سمیرا جون رسماً غش کردم از خنده . خدا کنه مهردخت هوس نکنه به وبلاگم سر بزنه
چقدر بده شماها عادت ندارید ایمیل چک کنید

لیمو چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 10:10 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com

مبارک باشه مهربانو جون.
منم نظر شما رو دارم خصوصا که تو جامعه ی الان انحصار حالت صورت از دست رفته و همه شبیه هم شدن.
+چقدر شبیه همید. عکس پایین رو کلی نگاه کردم که ببینم مهردخته یا شما.

ممنونم عززیز دلم .
فدات شم تو لطف داری میدونم که از مهربونیتونه این کامنتا وگرنه شادابی و جوانی مهردخت کجا ؟ صورت خسته ی من کجا

منجوق چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 09:45 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com

مرسی عزیزم. من فکر می کردم افتادگی پلک مال افزایش سنه. الان که گفتی فهمیدم. اتفاقا چند وقت پیش یکی از دوستام این جراحی رو کرد و واقعا قشنگی چشمهاش معلوم شد.

ای جاان درست مثل خانوم برادر من ، نسیم جون که زیبایی چشمای قشنگش بعد از عمل مشخص شده
مبارک دوستت باشه منجوق جانم

دختر بزرگه چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 09:36 ق.ظ

سلام
مبارک باشه و به سلامتی
ان شالله نتیجه عمل هم کاملا دلخواهش باشه، والله من هر چی فکر کردم نفهمیدم پیراهن گشاد و درن میتونه چه عملی باشه که به کار دختر خوش هیکل و قدبلند و رشیدمون بیاد

سلام عززیز دلم .
مررسی نازنین قربون محبتت . بابا یه ایمیلی آدرسی چیزی آخه

آسو چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 08:19 ق.ظ

سلام بر مادر دریا الحق دریایی تو مهربانی.امیدوارم حال مهردخت جون خوب باشه .مبارکش باشه.والا منم موافقم با عمل زیبایی ولی در حد نچرال نه غیر طبیعی تابلو باشه بابا خداوند زیباست و زیبایی را دوس داره ولی هر چه عکس بعد عملشو نگاه میکنم نفهمیدم عمل چی بود ؟

سلام آسوی عزیزم
دقیقااا .. اتفاقا دیشب رفته بودیم مطب دکتر برای در آوردن( درن Drain) یه خانومه از جایی که موهاش روییده بود عمل کرده بود تا نوک انگشت پاش بعد می گفت هر کدومشون رو هم سه بار ترمیم کرده
قیافه ش کاملا مصنوعی بود بعد به مهردخت نظر میداد که بهتر نبود تو به دکتر میگفتی برات از اینجا کار کنه ؟؟ هی دستشم میگرفت بالااا مهردخت گفت نه توروخدا خانوم من همه ش نگرانم که یه وقت اینطوری که شما میگید نشه . اونم قیافه شو کج کرد گفت نه والااا حیییفه
گفتم عزیزم اینا سلیقه ی شخصیه دیگه هم مال شما خوبه طبق نظرتون هم مال دختر من طبق سلیقه شه .. صلواات محمدی ختم کنید
تقلب در کامنت ها موجود است

نگار چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 04:27 ق.ظ

سلام.چه خوب که شما باهاش همراه شدید و به اصطلاح دل به دلش دادید.انشا ا..مبارکش باشه. دختر خاله منم انجام داد و اتفاقا تو چهره اش خیلی اثر داشت و زیباییش را دو چندان کرد.مهر دخت جون که خودش ناز و زیبا هست با این کار هم عروسک شد.انشا ا...عروسیش .کنار هم عکس بگیرید و ما هم لذتش را ببریم.

سلام نگار جان
ممنونم عززیز دلم . عمل مهردخت اون دوتا عملی که اسم بردم ( افتادگی پلک و بزرگی لاله ی گوش ) نبود عزیزم . اونا رو بعنوان مثال مطرح کردم .
یه دنیا ممنونم از دعای قشنگت

جیران چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 02:42 ق.ظ

براوو مهردخت. فمینیست جوان! این نشون میده که متوجه فداکاریهای تو مهربانوی خوبم در تمام این سالها بوده . از زمانی که برگشت تو ماشین پیشت و ازت شیر خواست با این که سنش گذشته بود که نشونه دلتنگی بی حد و حصرش بوده و اینکه فراموش نکرده بوده اون نزدیکی مادر و دختر رو تا به امروز که با این حرکت نشون داد چقدر قدردانته. و حقا که مادر فداکاری بودی و هستی. امیدوارم با این حرکت قشنگش کمی خستگی ات در رفته باشه قربانت

ممنونم جیران نازنینم .
عززیز منی تو

Nasrin چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 01:23 ق.ظ

به سلامتی من که هر چی عکس مهردخت رو با دقت بیشتر بالا و پایین کردم نفهمیدم عمل چی بوده
چه اسم قشنگی داری، دریا

ای جااانم
تو کامنت ها تقلب هست عزیزم
فدای تو عززیز من ممنونم مامان و بابا خیلی خوش سلیقه بودن در انتخاب اسم بچه ها

طیبه چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت 12:14 ق.ظ

مبارکش باشه

ممنونم طیبه جان

نسرین سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 11:49 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خوشحالم حالش خوبه و از عکسش مشخصه راضیه.
منهم افتادگی پلک بدی پیدا کردم و هفت سال پیش عمل کردم. تنها عمل زیبایی و خداییش توآم با همونی که گفتی. جلوی دیدمو گرفته بود. اولین و بهترین کاری که بخاطر دلم برای خودم کردم همون بود. راحت شدم.
حالا چرا اینهمه چیز دادی دست دخمرت؟

مرررسی نسرین جانم
یادمه قربونت .. چه خوب و لذت بخشه ادم برای خودش کارهایی انجام بده که حالشو بهتر میکنه
من ندادم نسرین جون کیف مشکیشو که خودش برداشته قرتی خانوم (میگم حالا کیف لازمه حتماً میگه بعله )
اون توت بگ کرم رو هم ، چون بهش درن وصل بود و نمای جالبی نداشت (برای جمع کردن خون آبه و ترشحات بعد از عمل .. البته اسم اصلیش Drain هست که یه ساکشن کوچولو محسوب میشه.) گذاشته تو اون که بد نما نباشه

لیدا سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 11:08 ب.ظ

به سلامتی،من میدونم پشت در اتاق عمل ایستادن چقدر برا یه مادر سخته.انشالله هر چه سریعتر دوران نقاهت رو پشت سر بذاره.
و اما (آیکون فضولی) این که از پیراهن آزادی که پوشیده میشه عمل رو حدس زد

لیدا جون حرررف نداری تو ، هم اینکه حالمو درک کردی و میدونی چه غوغا و دل آشوبه ای داشتم و تحمل کردم .
هم اینکه .....

ستاره سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 10:12 ب.ظ

ماشاالله کدوم دختره کدوم مادر ؟
عمل دختر جان هم مبارک باشه
همیشه سلامت باشید

ای جاانم مرررسی ستاره جون مززه داد
همچنین عزیزم

سیتا سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 09:58 ب.ظ

خطاب به مهردخت:
خیلییییییی مبارکه....امیدوارم هر عملی بوده باهاش حال کنی و کیف شو ببری ولی تو مثل مامانت نباش و بیا به خوانندگان وبلاگ مامان شیرینی بده، دِهَ!

از مهردخت به سیتااا:
مرررسی سیتا جون . چششششم هر چی خواننده های گل وبلاگ مامانم بگن . شما فقط بگو چی دوست داری

ناهید سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 09:19 ب.ظ

سلام عمل دختری مبارک
دلش خوش

سلام ناهید جون ممنونتم عززیزم

مریم سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 08:27 ب.ظ https://marmaraneh.blogsky.com/

خسته نباشی مامان مهربان. انشالا دوران نقاهت دختر خانم گلت هم به راحتی میگذره

ممنونم مریم جااانم . آآآاخ خسسسته ماااا

الهام سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 07:51 ب.ظ

مهربانو جان حالا ما که می میریم از فضولی، خیلی تلاش کردم ببینم چه عمل زیبایی رو می شده انجام بده هیچی دستگیرم نشد همه چیزش به نظرم عالی بود. امیدوارم که عمل موفقیت آمیز باشه و از نتیجه راضی.

جاانم دورت بگردم الهام جون
ممنونم نازنین
خدا رو شکر عادت به چک کردن ایمیلاتونم که ندارید؟

مه رو سه‌شنبه 2 آبان 1402 ساعت 07:31 ب.ظ http://fairy-love.blogfa.com

سلام خانم مهربانو
من خیلی وقت پیش ، حدودا یکساله ک با پیج شما آشنا شدم... و از طریق پیج آشتی جان که خواننده ی چندین سالش هستم...
مدتی بود پسورد وبلاگمو گم کرده بودم همین باعث شد رقمی نمونه و کامنت خاصی برای کسی نذارم..
اینبار جرات کردم و نوشتم
امیدوارم همیشه سلامت باشید و عمل دختر خانم هم بسلامتی موفقیت آمیز باشه
اتفاقا چخوب ک ب خواستشون رسیدن
منم دوست دارم بینیمو عمل کنم شوهرم عین مهران مدیری در سریال درحاشیه که به کنگر زهتاب میگفت نکنیا...دماغت قوز شرقیه....همینطوری نمیذاره عمل کنم و منو‌ دوگوش فرض کرده ولی در اسرع وقت انجام میدم و گوش نمیدم
تازگی متوجه پست بالای وبلاگ شدم‌اما رمز داشت
و این پست همیشه اول وبلاگ شما نمایش داده میشه
اگر از نظر شما مشکلی نداره و خصوصی نیست ممنون میشم رمز پست رو ب من هم بدین.
شاد و سلامت باشید
مه رو

سلام مه روی نازنین
ای جااانم چقدر خوشحالم کردی عزیزم .
ممنونم دوست من
خیلی خوب بود یادآوری سریال حاشیه
به سلامتی عزیزم ان شالله زود عمل میکنی و لذتش رو میبری
مه رو جان کامنت های وبلاگتو ببین عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد