دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"آنی یاب"

اول صبحه نشستیم پشت میزامون که پرستو  با چهره ی نگران اومد داخل. 

- سلام بچه ها میدونید چی شده؟

همه چشم دوختن به دهن  پرستو 

-سلام عزیزم ، نه چی شده ؟ چرا انقدر آشفته ای ؟ 

-دیشب تو خیابون بالایی حس کردم یه چیزی از کیفم افتاد ، هر چی نگاه کردم چیزی نبود ولی تو خونه متوجه شدم کیف پولم گمشده 

- وااای چی داشتی توش؟

- چزای مهمش ، همه ی کارت های بانکیم با گواهی نامه و کارت ملیم و البته یه  20 پوند یادگاری 

- ای داااد این کارت ها خیلی داستان داره المثنی ش .امیدوارم یه آدم حسابی پیداش کنه ، تلفنت روشون بود؟ 

-نه ولی کارت پرسنلی اداره هم بود. 

- نگران نباش پیدا میشه عزیزم. 

مونا از اون طرف اومد نزدیک ما .. بچه ها من آنی یاب خریدم خیلی خوبه . 

همه بدون استثنا گفتن : " چی چی یاب" ؟؟

مونا باخنده تکرار کرد :" آننننننننننننننی یااااااااب" 

آخرین بار که کارتمو گم کردم رفته بودم تقاضا بدم یه آقایی بهم گفت به اون باجه هم سر بزنید . رفتم یه خانمی توضیح داد که ما برچسب آنی یاب میفروشیم . 

صد تومن دادم یه تعداد بهم برچسب داد که پشت کارت های بانکی و گواهی نامه  و کارت ملی خودم و همسرم چسبوندم تا الان دو بار کارت هامون پیدا شده . 

- عه چه خوووب بذار ببینم . 

مونا رفت از تو کیفش چند تا کارت آورد و برچسب روشو دیدیم . من سریع گوگل کردم "آنی یاب " 

خیلی اطلاعات جالبی تو سایتش بود خواستیم سفارش بدیم که دیدیم اختلال داره. من با پشتیبانی صحبت کردم و قرار شد تصمصم بگیریم چه چیزایی میخوایم و تلفنی سفارش بدیم . 

حالا شما هم اگر در این مورد اطلاعاتی دارید ممنونم میشم به اشتراک بذارید همگی استفاده کنیم و اگر نمی دونستید هم درجریان باشید که چیز خوبیه . 

*****

ساعت تقریباً 10صبح بود که از انتظامات اداره با پرستو تماس گرفتند که صبح زود آقایی اومده و کیف شما رو پیدا کرده بود . باهاتون تماس گرفتیم ولی شما هنوز اداره نرسیده بودید ، اون آقا هم اصرار داشته کیفو به خودتون بده . برای ما شماره تلفن گذاشته که شما باهاش تماس بگیرید . 

همگی خیلی خوشحال شدیم ، پرستو تماس گرفت با اون آقا ، گفته بود که من جایی کار داشتم تقریبا دوساعت بعد برمیگردم و باهاتون تماس میگیرم که کیفو ازم بگیرید . بعد بحث این شد که چه مژدگانی به آقاهه بده ؟ 

همگی گفتیم بذار بیاد و ببینش متناسب با چیزی که از برخورد و تقاضای خودش میبینی بهش مژدگانی بده . یکربغع پیش پرستو رفت دم در اون آقا هم اومده بود . پرستو گفته بود چجوری تشکر کنم ازتون ؟ آقا گفته بود اصلاً نیاز به تشکر نیست ولی تو زندگی ما این اواخر اتفاق بدی افتاده ، خواهر زاده ی جوانم دچار سرطان شده و فعلاً داروهاشو تا یکسال آینده تامین کردیم ولی این وسطا نمیدونم به چه چیزایی ممکنه نیاز پیدا کنه 


پرستو هم گفته بود من دو نفر رو میشناسم که در این زمینه میتونند کمک کنند ، اون آقا گفته بود پس اجازه بدید شماره تون رو ذخیره کنم اگر جایی به بن بست رسیدیم به شما اطلاع میدیم اگر ممکن بود در زمینه ی دارو کمکمون کنید 

نمیدونم شاید گم شدن و بعدش پیدا شدن کیف پرستو به این طریق دلیل خاصی داشته و یه عده ای باید به هم مرتبط میشدن . 

دوستتون دارم 


نظرات 19 + ارسال نظر
لیلا شنبه 23 دی 1402 ساعت 07:03 ب.ظ

مهربانوی مهربون درود بر قلب مهربونت

درود بر صفای وجودتون که حال ادمو خوب میکنید با پیاماتون

نسرین پنج‌شنبه 21 دی 1402 ساعت 04:25 ق.ظ http://sheroshoor1.blogfa.com/?

مهمانی به شنیدن یک شعر عزیز دلم
البته ویرایش لازم داره

جاانم قربون تو و شعرای ناااابت

سلام مهربانوی مهربان
چه جالب من هم نصب کنم، یه مشکل بزرگ من گم کردن بیش از حد کارت بانکی ام است و البته این امر بخاطر کوتاهی پسرم هست، مثلا چون نوجوان شده، بعلت غرور و خود بزرگ پنداری و بالا بردن اعتماد بنفس و... کارت را هنگام پرداخت واگذار کرده ام به گل پسر، ایشان هم چندباری گم کرده اند! یک بار همسر به من خُرده گرفت خیلی آزرده شدم فردایش کارت سوخت ماشینش گم شد

سلام عزیزم
ای جااانم ، کاملا طبیعیه تو این سن این حس رو داره و آفرین به شما که بهش پر و بال میدین
وااای گم شدن کارت سوخت همسر عااالی بود

لیلی شنبه 16 دی 1402 ساعت 03:45 ب.ظ http://Leiligermany.blogsky.com

برای اون کامنت گدار محترمی که از عوارض شیمی درمانی نوشتن افت زدن دهان و زخم شدن بینی و مجرای تنفسی جز عوارض داروهای شیمی درمانی هست و بسته به نوع دارو و نوع سرطان کم و زیاد میشه.
ان شالله راهی برای بهبود کم عارضه تر سرطان پیدا بشه

امیدوارم

آقای محترم و دوست عزیز:
بنظرم همه باید به حریم شخصی هم احترام بذارند ، فرض کنیم که من و دخترم در دو واحد رو به روی هم و در یک مجتمع زندگی میکردیم، اینکه من هر وقت که دلم خواست بدون توجه به اینکه دخترم داره استراحت میکنه یا کلاس آنلاین داره یا مهمون داره برم در خونه ش رو بزنم اصلاً پسندیده نیست . (رابطه ی شما با هم رابطه ی برادریه، از مادر و فرزندی یکمی دورتره تازه)
اینطور مواقع من فکر میکنم یه اس ام اس بهش بدید و سوالتون رو بپرسید اگر وقتش آزاد باشه و بتونه جواب میده بعد اگر دوست دارید حتماً حضوری ببینید همدیگه رو ازش سوال کنید که میتونید برید پیشش یا نه ؟
واقعاً آدما برنامه ریزی و کارای خودشون رو دارند و صرف اینکه رابطه مون با هم نزدیکه نباید توقع داشته باشیم که هر زمانی لازم بود پذیرای ما باشند .
گاهی وقتا ما بخاطر اون حس نزدیکی به هم یادمون میره حساسیت های طرف مقابلمون رو . باید بذاریم طرف راحت باشه که یه وقت مجبور به دروغ گفتن نباشه .
چند سال پیش من بطور اتفاقی چند بار ساعت 10/5-11 صبح به خانم برادرم تلفن کردم ، با وجودی که صداش حالت خواب آلود داشت تُن صداشو یه جوری تو گلو انداخت که مثلاً یه کاری کنه من متوجه نشم خواب بوده .
دفعه سوم بهش گفتم عزیزم چرا صدات یه مدلی شده؟ دیدم سکوت کرد.. گفتم : سرما خوردی ؟ گریه کردی؟ بازم سکوت کرد.. گفتم من میتونم کمکت کنم؟
دیدم با یه حالت شرمنده ای جواب داد که نه مهربانو جون من خواب بودم و خجالت میکشم این موقع روز خوابیدم شما از صبح سرکاری صدامو یه جوری کردم که یعنی من بیدارم
کلی خندیدیم با هم گفتم :عزیزم من رفتاری کردم که تو همچین چیزی به ذهنت رسیده؟ خب خوابی که خواب باش .. حتماً برنامه ریزی تو یه جوری بوده که باید الان بخوابی .. دیشب بیدار بودی ، کار خاصی نداری، اصلا دلت میخواد بخوابی من چرا باید به خودم اجازه بدم در مورد دلیلش فکر کنم حتی؟؟
یا مثلاً مهردخت اصلاً تعارفات معمول و دست و پاگیر مخصوصا در بین خانواده رو نمیپسنده هر وقت لازم باشه میره برای خودش یه چیزی میاره میخوره، بلند به بقیه میگه شما هم میخواید یا نه ؟ یا خوابش میگیره میگه من دیگه رفتم بخوابم .. همه هم اخلاقشو میدونند ، گو اینکه اوایل خوششون هم نمی اومد ولی عادت کردن
یا اینکه به ظاهرش حساسه شاید بخاطر نوع رشته ی تحصیلیشه . اوایل مامان اینا از روی دوست داشتن بهش میگفتن فلان لباس رو نپوش خیلی گشاده هیکلت قشنگه معلوم نیست تو این لباس . با صبوری میگفت من لباس اور سایز دوست دارم ولی بعد دید نظرا داره زیاد میشه مثلا عه چرا به دماغت پیرسینگ زدی؟ مواهتو ببند بالا و ... یه روز که همه جمع بودیم گفت من یه خواهش دارم لطفا تا ازتون نپرسیدم درمورد ظاهر من نظر ندید منم همین کارو میکنم البته همه خندیدن و گفتن نه توروخدا تو نظر بده همیشه

منظورم اینه که برادر شما یه جورایی حق داشته شما سرزده رفتید سراغش و شما هم حق داشتید ناراحت بشید ایشون از لباستون ایراد گرفته . لطفا یا دوتایی با هم درموردش صحبت کنید و رفع کدورت بشه یا اگر زیاد درمورد ظاهر شما نظر میدن تو جمع خانوادگی مطرح کنید که این کار پسندیده نیست .. اینهمه تعارفات ایرانی بیخودی رو هم بذارید کنار والا اینا احترام گذاشتن نیست صرفا اذیت همدیگه س

نیکی مهربان شنبه 16 دی 1402 ساعت 01:41 ب.ظ

مهربانو جون شما بهترینید

ممنونم نیکی جانم محبت داری به من عزیزم

کبهان‚¬ جمعه 15 دی 1402 ساعت 01:30 ب.ظ http://Mkihan.blogfa.com

درود بر مهری مهربان و دوست داشتنی
بله هیچ رخدادی بی دلیل نیست.
چند روز پیش می خواستم ماشین را ببرم سرویس یه کیف بغلی پرو پیمان پیدا کردم.بدون اینکه بازش کنم گذاشتم جلو داشپورت.
ماشین که سرویس شد به مکانیک گفتم این کیف پول را پیدا کردم.
نگاهی انداخت و گفت می شناسمش بعد هم به طرف زنگ زد و امد گرفت و کلی تشکر کرد

درود بردوست عزیز و فهیمم کیهان جان
چقدر خوووب .. امیدوارم همه ی گمشده ها دست آدم حسابی هایی مثل تو بیفته

نسرین جمعه 15 دی 1402 ساعت 03:00 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

این آنی یاب (چه اسم جالبی روش گذاشتن) اینجام هست. تو بعضی پارکینگ های اینجا اگه نداشته باشیمش باید دو روز دنبال ماشینمون بگردیم. من که ماشین ندارم، اونایی که دارن

نسرین جون با حواس پرتی که من دارم، واقعا راهی بجز عکس انداختن از رنگ طبقه ی پارکینگ و شماره های مخصوصش ندارم این آنی یاب خیلی چیز خوبیه

جیران جمعه 15 دی 1402 ساعت 12:54 ق.ظ

سلام مهربانو جانم. خوبی؟
من یک کامنت برای پست قبلی گذاشته بودم که به گمانم در راه گم شد!! البته چیز مهمی نبود. فقط خواستم ازت تشکر کنم که با این همه مشغله رسیدگی به والدین به دخترت به گربه خودت و گربه های محله و کار اداره و شیرینی پزی بازم پی گیر ماجرا شدی.
راستی دوستان اسپانیایی منو یادته گفتم شاید بیارمشون ایران؟ با اوضاعی که پیش اومده جا زدند و منم حق بهشون میدم. حالا قرار شد تا عید صبر کنیم ببینیم چه خبر میشه . آیا بهبودی در شرایط فعلی پیش میا یا خیر
می بوسمت

سلام عزیز دلم .
قربون محبتت جیران جانم انجام وظیفه بود نارنین
آره یادمه و بقول خودت کاملاً حق دارند ، امیدوارم هیچوقت شاهد چنین اتفاقات دردناکی نباشیم نه درکشور خودمون نه هیچ جای دنیا و توسط هیچ دسته و گروهی.
امیدوارم باعث و بانیانش لعنت بشن

ماه پنج‌شنبه 14 دی 1402 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام. خوبین؟ فکر کردم برچسب ها میکروچیپ داره و از آن طریق اگه دزد هم پیداش کنه.،برات راهیابی می کنند.
زهی خیال باطل....
موافقم شماره خودمون بزنیم با آنی یاب چندان فرقی نداره....

سلام عزیزم
ممنونم امیدوارم تو هم خوبی باشی
نه عزیزم میکروچیپ نداره . یه خدمات آنی پارک هم هست به این صورت :
این محصول جهت اطلاع رسانی مزاحمت پارک، ساعت ورود و خروج خودرو در پارکینگ های عمومی و خصوصی و همچنین شناسایی خودرو در ورود به مجتمع های مسکونی طراحی شده است.

فرض کنید خودروی خود را در جایی پارک نموده اید که خروج را برای خودرویی دیگر غیر ممکن ساخته است، در این صورت با نصب آنی پارک بر روی خودروی شما، شخص به راحتی با یک پیامک می تواند شما را پیدا کند. این موضوع در خیابان های شلوغ، جلوی درب مراکز خرید و پاساژ ها، تالار ها و ... اهمیت می یابد.

و یا مثلا شیشه خودروی شما پایین است و یا چراغ آن را خاموش نکرده اید، اگر آنی پارک بر روی آن نصب باشد، مشاهده کننده با یک پیامک می تواند شما را از این موضوع مطلع کند.

بصورت کلی چون دارای گواهی ثبت اختراع هست ، خوشم میاد ازش حمایت کنم قیمت کمی هم داره مثلا هر 14 عددش 128هزارتومن .
یه خانواده 14 تا برچسب رو روی انواع کارت ها یا مدارک مهمشون میتونن نصب کنند

دخترآریایی پنج‌شنبه 14 دی 1402 ساعت 08:45 ق.ظ http://golealaleh64.blogfa.com/

سلام مهربانو جان
من مشکل تنفسی دارم. منتها نمیدونم مربوط به سینوس میشه یا ریه. چون هردوش بهم ربط داره
نسرین جان گفت دکتر خوب سراغ داری

سلام عزیزم
بلا دور باشه دختر اریایی
دکتر حمید سهراب پور
۰۲۱-۸۸۷۴۶۷۱۱
۰۹۱۲-۷۲۱-۳۹۵۷
تهران - خیابان سهروردی شمالی - خیابان هویزه غربی - پلاک 142
شنبه تا چهار شنبه ساعت 4 الی 7 عصر

جهت تعیین وقت فقط روزهای شنبه از ساعت 8:00 صبح تماس حاصل نمایید .

لیمو پنج‌شنبه 14 دی 1402 ساعت 01:37 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام مهربانوجون. من خودم آنی یاب نداشتم اما روی کارت چندتا از دوستهام یا همکارهام دیدم. خیلی کاربردی و خوبه.
+ به یاد اسم همسر دکتر ربولی افتادم. آنی بودن اگر اشتباه نکنم.

سلام عزیزم
آررره راست میگی

پریسا چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 10:48 ب.ظ

چه خوب که مدارک پیدا شدن و چه خوب که هنوز آدم‌های مسئولیت‌پذیر وجود دارن. ایشالا هر کس کار خوبی می‌کنه زود نتیجه‌شو ببینه.
چه جالب بود آنی یاب رفتم دیدم. ممنون که مطالب مفید و کاربردی میگذاری مهربانو جون.

امیدوارم پریسا جان
عزززیز منی نازنین

ملورین چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام عزیزم
مدت کمیه خواننده خاموشت هستم
خیلی ازنوشته هات خوشم میاد و بیشتر فهمیده بودن و دلسوز بودنتو دوستدارم خیلی هم زیبا هستی امیدوارم منم تو سن شما همینطور زیبا به نظربرسم

سلام ملورین عزیزم
خیلی ممنونم از کامنت قشنگت و اینکه اجازه دادی باهات آشنا بشم .
از محبت و لطفی که بهم داری سپاسگزارم . ملورین جان حتما خیلی از من جوونتری عزیزم و مطمئناً زیبایی و شادابی طبیعی داری ، لطفاً قدر سلامتت رو بدون و اینکه با تغذیه سالم و داشتن روتین ورزشی( یه ورزش سبک و ملایم اما دائمی) سلامت و زیباییت رو تضمین کن .. اگر یکبار دیگه به دنیا میاومدم از همون بچگی به این چیزا خیلی دقت میکردم

لیدا چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 06:58 ب.ظ

برادر شوهر من دیروز بخاطر سرطان ریه درگذشت،عمل حراحیش بخوبی پیش رفته بود،دمترش فقط ۵۰نیلیون زیر میزی گرفته بود و در ابتدایی ترین آسیب،متوجه شده بودن،فقط توی دومین شیمی درمانی بدنش واکنش وحشتناکی نشون داد حتی دهانش هم تاول زده بود،معلوم نیست این داروها رو از کجا وارد میکنن و محتوی چی هستن،امیدها داشتیم به درمانش،اما نشد

خیلی متاسفم عزیزم
وقتی همه چیز غلطه و هیچ چیز سر جای خودش نیست ، هوا الوده ست ، تو کارخونه ی چای اختلاس میشه و بجای چای دور از جون شما کوفت تحویل مردم میدن و دارو ها همه تقلبی میشن و عزیزامون یکی بعد از دیگری قربانی ...
تسلیت منو بپذیر خلی خیلی متاسفم

ربولی حسن کور چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 03:51 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
خب آدم میتونه شماره خودشو روی کارتهاش بزنه!

سلام خب خیلی امن نیست آقای دکتر
اینطوری شماره تلفنمون دست هر کسی ممکنه باشه .

پری دریایی چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 12:57 ب.ظ

چقد قلبم به درد میاد از اینکه بیماران خاص، تو کشور ثروتمند ما، اینقد گرفتارن و جز دغدغه تحمل اون بیماری و استرس و نگرانی از سلامت مریضشون و طی کردن اون روند سخت، باید مدام نگران تهیه داروها و مبلغ هنگفت اونا هم باشن
خدایا کجا نشستی یعنی این دنیا و زندگی آدمهاش اصلا مهم نیست ...

زری.. چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 12:53 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

انشالله درمان خواهرزاده اش به خوبی پیش بره.
چه جالبه این آنی یاب. چطوری کار میکنه؟

امیدوارم
یه مشخصاتی ازت می گیرن ثبت میکنند وقتی طرف که مدارک رو پیدا کرده پیامک میزنه ، شرکت از روی اطلاعات مندرج در ثبت نام شما رو پیدا میکنه و بهتون مدارک رو میرسونه

نسرین چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 11:27 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

واقعا دارم به این موضوع ایمان پیدا می کنم که ما همه تکه های پازل زندگی همیم.
امیدوارم بیمارشون شفا پیدا کنه

دقییقاً نسرین جون
آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد